دیـن و عـلـوم تـجـربـى: کـدامـین وحـدت؟!

نویسنده

عضو هیأت علمى دانشگاه تورنتو کانادا

چکیده

در این نوشته نگارنده درصدد است با تشریح سرمشق ادراکى و نگرش به علوم به عنوان پدیده ها و رویدادهاى اجتماعى، وجوه تمایز و تقابل آن را با سرمشق زبانى و بهایى که نگرش ادراکى به روش شناسى و معرفت شناسى در علوم تجربى مى دهد آفتابى کند. این کار هرچند با تشریح و ایضاح لوازم نگرش نخست، تعقیب مى شود اما در عین حال سخن از مقایسه و سنجش مبادى و لوازم دو سرمشق بسیار به میان مى آید. اساس نگرش زبانى، بررسى علوم به عنوان رویدادهایى اجتماعى و تبیین نحوه وقوع آنها و ارتباطاتشان با سایر پدیده هاست، بدین ترتیب، ظاهراً نمى تواند بدیلى براى سرمشق ادراکى که در آن دغدغه واقع گرایى و منطقى بودن، بیداد مى کند، باشد. از این رو، چگونگى مکمل بودن دو سرمشق بیشتر براى خود جا باز مى کند.

کلیدواژه‌ها