واقعه «انقلاب فرهنگی در دانشگاهها» (1359)، بهعنوان پیامد ضروری و گریزناپذیر انقلاب اسلامی، به مباحثات گسترده و اتخاذ سیاستگذاریهای متنوعی در حیطههای آموزشی، مدیریتی و فرهنگی نظام آموزش عالی دامن زد. مقاله حاضر با شناسایی صورتبندی گفتمانی حاکم بر این واقعه، نشان میدهد که در آستانة انقلاب اسلامی، خواست همهگیری در بین طیفهای مختلف نخبگان سیاسی و فرهنگی برای تحول در ساختار علمی و نظام آموزشی کشور وجود داشت و نیروی برآمده از وقوع انقلاب اسلامی، این خواست را به فعلیت رساند و همچنین، به دلیل غلبه نیروهای مسلمان در این زمان، ناگزیر به این واقعه سمتوسوی «اسلامی» داد. مقاله نشان میدهد که بافت گفتمانی واقعه «انقلاب فرهنگی در دانشگاهها» یکدست نیست و دستکم چهار گفتمان اصلی در شکلگیری این واقعه دخیل بودهاند: «گفتمان تحول در نهاد علم»، «گفتمان تحول در روابط علم»، «گفتمان تحول در عالِم»، و «گفتمان تحول در علم». در واقع، تنوع سیاستگذاریهای در این مقطع، ناشی از مدخلیت گفتمانهای مختلف و شیوههای متفاوت معناداری هر یک است، ضمن اینکه رابطة بین گفتمانها نیز مرتبهبندی شده است. در این مقاله از شیوه کار فوکو در شناسایی گفتمانها بهره برده میشود.
.