per
پژوهشگاه حوزه و دانشگاه
روش شناسی علوم انسانی
1608-7070
2588-5774
2015-09-23
21
84
7
29
1023
روششناسی فهم اجتهادات سیاسی فقیهان در چارچوب فقهالنظریه
.
رضا خراسانی
r.khorasani53@gmail.com
1
عضو هیئت علمی دانشگاه شهید بهشتی
این مقاله عهدهدار بررسی ویژگیهای اجتهادی فقیهان سیاسی در چارچوب رهیافت «فقهالنظریه» است. این رهیافت یکی از دستگاههای فقهی در دورۀ معاصر است که درصدد تولید حکم شرعی از درون نظریه است. مبتکر و مؤسس این رهیافت فقهی −آیتاللّه شهید سید محمد باقر صدرe− درصدد تولید نظریههای اسلامی در حوزههای گوناگون زندگی از درون شریعت میباشد. پرسش اساسی مقاله این است که مهمترین مؤلفهها و ویژگیهای اجتهادی فقیهان سیاسی در رهیافت فقهالنظریه چیست؟ بدینسان برای دریافت این مؤلفهها نخست به تبارشناسی نظریه در فقه شیعه پرداخته، سپس روششناسی «فقهالنظریه» را به تفصیل بحث کرده است تا فرآیند و چگونگی تولید نظریه از درون احکام شریعت و نیز تولید حکم شرعی تبیین شود. در ادامه، با عنایت به سه مفهوم فقهالنظریه، نظریه حقالطاعه و نظریه منطقه الفراغ التشریعی مهمترین ویژگیهای اجتهادی فقیهان سیاسی در این رهیافت معرفی و تحلیل میشود
این مقاله عهدهدار بررسی ویژگیهای اجتهادی فقیهان سیاسی در چارچوب رهیافت «فقهالنظریه» است. این رهیافت یکی از دستگاههای فقهی در دورۀ معاصر است که درصدد تولید حکم شرعی از درون نظریه است. مبتکر و مؤسس این رهیافت فقهی −آیتاللّه شهید سید محمد باقر صدرe− درصدد تولید نظریههای اسلامی در حوزههای گوناگون زندگی از درون شریعت میباشد. پرسش اساسی مقاله این است که مهمترین مؤلفهها و ویژگیهای اجتهادی فقیهان سیاسی در رهیافت فقهالنظریه چیست؟ بدینسان برای دریافت این مؤلفهها نخست به تبارشناسی نظریه در فقه شیعه پرداخته، سپس روششناسی «فقهالنظریه» را به تفصیل بحث کرده است تا فرآیند و چگونگی تولید نظریه از درون احکام شریعت و نیز تولید حکم شرعی تبیین شود. در ادامه، با عنایت به سه مفهوم فقهالنظریه، نظریه حقالطاعه و نظریه منطقه الفراغ التشریعی مهمترین ویژگیهای اجتهادی فقیهان سیاسی در این رهیافت معرفی و تحلیل میشود
https://method.rihu.ac.ir/article_1023_3ad5f13c57bf35f6b0e1fc865f9b0307.pdf
فقه سیاسی
فقه النظریه
اجتهاد
شهید صدر
روش شناسی
per
پژوهشگاه حوزه و دانشگاه
روش شناسی علوم انسانی
1608-7070
2588-5774
2015-06-22
21
84
31
42
1024
روش شناخت حقیقت در حکمت اشراق
.
محمد بهشتی
mbeheshti@rihu.ac.ir
1
عضو هیئت علمی پژوهشگاه حوزه و دانشگاه
فلسفه اشراق شهاب فروزانی بود که در حوزۀ اندیشۀ اسلامی درخشید و حکمت اسلامی را با نور خود برافروخت و توانست فلسفه را به عرفان نزدیک کند؛ زیرا از یکسو از تعارض نداشتن عقل با شهود، بلکه از همسازی و همراهی این دو سخن گفت و از سوی دیگر تأکید کرد که میتوان با اندیشه و استدلال و قوانین عقلی، شهود و تجربه عرفانی را تبیین و توجیه کرد و این بود که میان اندیشه و شهود جمع سالم برقرار ساخت و زمینهای مناسب برای تحلیل عقلی و فلسفی یافتههای عرفانی به وجود آورد و فصل جدیدی در حوزه فلسفه و عرفان گشود. در این میان آنچه اهمیت ویژهای دارد بررسی چگونگی روش شناخت در مکتب فلسفی اشراق و ویژگیها و تمایز آنها با روشهای شناختی دیگر است. این مقاله روش شناخت حقیقت در نظام فلسفی اشراقی را که به دست بنیانگذار آن شیخ شهابالدین سهروردی بنا نهاده شد و پس از وی فیلسوفی نیامد که به آن روش نیندیشد و بدان وامدار نباشد، بررسی میکند و از جایگاه عقل، شهود و آموزههای دینی در حکمت اشراق و از چگونگی تلائم و توافق آنها سخن میگوید و تمایز و تفاوت این روش را با روشهای شناختی در حکمت مشاء، حکمت متعالیه و عرفان نظری بیان میکند
فلسفه اشراق شهاب فروزانی بود که در حوزۀ اندیشۀ اسلامی درخشید و حکمت اسلامی را با نور خود برافروخت و توانست فلسفه را به عرفان نزدیک کند؛ زیرا از یکسو از تعارض نداشتن عقل با شهود، بلکه از همسازی و همراهی این دو سخن گفت و از سوی دیگر تأکید کرد که میتوان با اندیشه و استدلال و قوانین عقلی، شهود و تجربه عرفانی را تبیین و توجیه کرد و این بود که میان اندیشه و شهود جمع سالم برقرار ساخت و زمینهای مناسب برای تحلیل عقلی و فلسفی یافتههای عرفانی به وجود آورد و فصل جدیدی در حوزه فلسفه و عرفان گشود. در این میان آنچه اهمیت ویژهای دارد بررسی چگونگی روش شناخت در مکتب فلسفی اشراق و ویژگیها و تمایز آنها با روشهای شناختی دیگر است. این مقاله روش شناخت حقیقت در نظام فلسفی اشراقی را که به دست بنیانگذار آن شیخ شهابالدین سهروردی بنا نهاده شد و پس از وی فیلسوفی نیامد که به آن روش نیندیشد و بدان وامدار نباشد، بررسی میکند و از جایگاه عقل، شهود و آموزههای دینی در حکمت اشراق و از چگونگی تلائم و توافق آنها سخن میگوید و تمایز و تفاوت این روش را با روشهای شناختی در حکمت مشاء، حکمت متعالیه و عرفان نظری بیان میکند
https://method.rihu.ac.ir/article_1024_07b8ad4c767b7d46fe67ca84bab53bc7.pdf
حکمت اشراق
شیخ اشراق
فلسفه
عرفان
اندیشه
شهود
دین
روششناسی
per
پژوهشگاه حوزه و دانشگاه
روش شناسی علوم انسانی
1608-7070
2588-5774
2015-06-22
21
84
43
65
1025
روششناسی ویلیام، چیتیک در بررسی و تفسیر متون حکمی و عرفانی
.
بهروز سلطانی
behrouz.soltani@yahoo.com
1
احمد رضی
ahmadrazi9@gmail.com
2
دانشجوی دکتری زبان و ادبیات فارسی، دانشگاه گیلان
استاد گروه زبان و ادبیات فارسی، دانشگاه گیلان
کارآمدی روشها از عوامل رشد دانشهاست. شناسایی و ارزیابی روشهای محققان برجسته، به ویژه مستشرقان میتواند به بهبود مباحث روششناسی کمک کند. به همین منظور، این مقاله درصدد است تا روش مواجهۀ ویلیام چیتیک، از خاورشناسان برجستۀ معاصر را در مطالعه و تفسیر متون حکمی و عرفانی اسلامی بررسی و تبیین کند. چیتیک با نقد عملکرد گروهی از مستشرقان، تلاش میکند تا متناسب با فرهنگ اسلامی از روش هرمنوتیک مؤلفمحور برای تفسیر متون و فهم نیّت مؤلف بهره گیرد. در این مقاله ابتدا آسیبهای مطالعاتی حکمی و عرفانی از دیدگاه چیتیک معرفی و منشأ آنها توضیح داده میشود و ضمن اشاره به عناصر اصلی روش هرمنوتیکی، معیارهای کاربردی او برای تفسیر این دسته از متون تبیین میشود که مهمترین آنها عبارتند از: بررسی روابط و تناسبهای متن، شناخت ارکان اندیشهها و تعلیمهای اصلی مؤلف، مقایسۀ آرای نمایندگان صاحبنظر، توجه به مفروضات واحد و روشهای متفاوت، توجه به لوازم معنایی اصطلاحات، شناخت ابعاد وجودی و شخصیتی مؤلف و اثر او، مواجهۀ مستقیم با متن، توجه به رابطۀ انداموار متن، توجه به ابعاد مختلف یک مسئله، توجه به سیاق متن، هماندیشی ذهنی با مؤلف، بهرهگیری از تکنیک طرح پرسش مناسب، شناسایی مسائل بنیادی مؤلف و توجه به زمینههای آرا و تعالیم
کارآمدی روشها از عوامل رشد دانشهاست. شناسایی و ارزیابی روشهای محققان برجسته، به ویژه مستشرقان میتواند به بهبود مباحث روششناسی کمک کند. به همین منظور، این مقاله درصدد است تا روش مواجهۀ ویلیام چیتیک، از خاورشناسان برجستۀ معاصر را در مطالعه و تفسیر متون حکمی و عرفانی اسلامی بررسی و تبیین کند. چیتیک با نقد عملکرد گروهی از مستشرقان، تلاش میکند تا متناسب با فرهنگ اسلامی از روش هرمنوتیک مؤلفمحور برای تفسیر متون و فهم نیّت مؤلف بهره گیرد. در این مقاله ابتدا آسیبهای مطالعاتی حکمی و عرفانی از دیدگاه چیتیک معرفی و منشأ آنها توضیح داده میشود و ضمن اشاره به عناصر اصلی روش هرمنوتیکی، معیارهای کاربردی او برای تفسیر این دسته از متون تبیین میشود که مهمترین آنها عبارتند از: بررسی روابط و تناسبهای متن، شناخت ارکان اندیشهها و تعلیمهای اصلی مؤلف، مقایسۀ آرای نمایندگان صاحبنظر، توجه به مفروضات واحد و روشهای متفاوت، توجه به لوازم معنایی اصطلاحات، شناخت ابعاد وجودی و شخصیتی مؤلف و اثر او، مواجهۀ مستقیم با متن، توجه به رابطۀ انداموار متن، توجه به ابعاد مختلف یک مسئله، توجه به سیاق متن، هماندیشی ذهنی با مؤلف، بهرهگیری از تکنیک طرح پرسش مناسب، شناسایی مسائل بنیادی مؤلف و توجه به زمینههای آرا و تعالیم
https://method.rihu.ac.ir/article_1025_d2658d681fdf2b98fb74f75f4431a375.pdf
روششناسی
هرمنوتیک
نقد ادبی
ویلیام چیتیک
عرفان
حکمت
per
پژوهشگاه حوزه و دانشگاه
روش شناسی علوم انسانی
1608-7070
2588-5774
2015-09-23
21
84
65
86
1026
عدالت در اندیشه فایدهگرایان
.
سید هادی عربی
sharabi@rihu.ac.ir
1
عضو هیئت علمی پژوهشگاه حوزه و دانشگاه
عدالت از مهمترین دغدغهها و در عین حال درک دقیق آن یکی از پیچیدهترین مفاهیم بشری بوده است. هر چند دیدگاههای مختلفی در باب عدالت مطرح است؛ اما در این میان دیدگاه فایدهگرایان به دلیل پر نفوذ و مسلط بودن آن در نحله فکری غالب در علم اقتصاد (و تا حدودی سایر علوم اجتماعی) و جایگاه به نسبت قابل توجه در فلسفه اخلاق اهمیت خاصی دارد. این مقاله ضمن طرح اجمالی دیدگاه فایدهگرا به بررسی مفهوم عدالت بهعنوان یکی از مهمترین چالشهای نظری فایدهگرایان میپردازد. با طرح این دیدگاه در اقتصاد و نشان دادن تعارض آن با عدالت، برخی از کوششهایی که در جهت زدودن این تعارض مطرح شده است، ارائه و نقد بررسی میشود. اگرچه فایدهگرایی با انتقادهای بسیاری مواجه شده است؛ اما مقاله بهطور عمده ارتباط عدالت و فایدهگرایی را ارزیابی میکند. نشان داده میشود که دیدگاه فایدهگرا سودمند بودن عدالت را دلیل بر ارزش مستقل نداشتن آن تلقی و استنتاج میکند که عدالت چیزی جز ملاحظات فایدهگرایانه نیست و از این طریق دغدغه عدالت به حاشیه رانده میشود و بهویژه در اقتصاد، کارآمدی و تخصیص بهینه جایگزین عدالت میشود و توزیع عادلانه در چارچوب تخصیص بهینه بازتعریف میگردد. مقاله نشان میدهد که ارزش مقدمی داشتن عدالت مستلزم نفی و به حاشیه راندن آن نیست؛ بلکه ملاحظه بهتری از عدالت در اختیار میگذارد و مزایایی نیز برای تصمیمهای سیاستی عمومی دارد
عدالت از مهمترین دغدغهها و در عین حال درک دقیق آن یکی از پیچیدهترین مفاهیم بشری بوده است. هر چند دیدگاههای مختلفی در باب عدالت مطرح است؛ اما در این میان دیدگاه فایدهگرایان به دلیل پر نفوذ و مسلط بودن آن در نحله فکری غالب در علم اقتصاد (و تا حدودی سایر علوم اجتماعی) و جایگاه به نسبت قابل توجه در فلسفه اخلاق اهمیت خاصی دارد. این مقاله ضمن طرح اجمالی دیدگاه فایدهگرا به بررسی مفهوم عدالت بهعنوان یکی از مهمترین چالشهای نظری فایدهگرایان میپردازد. با طرح این دیدگاه در اقتصاد و نشان دادن تعارض آن با عدالت، برخی از کوششهایی که در جهت زدودن این تعارض مطرح شده است، ارائه و نقد بررسی میشود. اگرچه فایدهگرایی با انتقادهای بسیاری مواجه شده است؛ اما مقاله بهطور عمده ارتباط عدالت و فایدهگرایی را ارزیابی میکند. نشان داده میشود که دیدگاه فایدهگرا سودمند بودن عدالت را دلیل بر ارزش مستقل نداشتن آن تلقی و استنتاج میکند که عدالت چیزی جز ملاحظات فایدهگرایانه نیست و از این طریق دغدغه عدالت به حاشیه رانده میشود و بهویژه در اقتصاد، کارآمدی و تخصیص بهینه جایگزین عدالت میشود و توزیع عادلانه در چارچوب تخصیص بهینه بازتعریف میگردد. مقاله نشان میدهد که ارزش مقدمی داشتن عدالت مستلزم نفی و به حاشیه راندن آن نیست؛ بلکه ملاحظه بهتری از عدالت در اختیار میگذارد و مزایایی نیز برای تصمیمهای سیاستی عمومی دارد
https://method.rihu.ac.ir/article_1026_921e7d8f572b18355e1a752df4d8ca04.pdf
عدالت
فایدهگرایی
عدالت اقتصادی
per
پژوهشگاه حوزه و دانشگاه
روش شناسی علوم انسانی
1608-7070
2588-5774
2015-09-23
21
84
87
115
1027
روشهای کاوش در دولت مدرن
.
مجتبی عبدخدایی
1
عضو هیأت علمی دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه علامه طباطبایی
مفهوم دولت مدرن، مورد توجه گرایشهای مختلف علمی قرار گرفته است و هرکدام بنابر نوع علائق و مبانی فرانظری خود، مدلی از کاوش تحلیلی در این قلمرو ارائه دادهاند. پرسش اصلی آن است که مناسبترین ابزارهای تحلیلی برای بررسی موضوعی مانند دولت مدرن کدام است؟ این مقاله با بررسی روشهای مطالعاتی در قلمرو حاضر این ایده را دنبال میکند که شناخت عمیق از نهاد یادشده که از یکسو پاسخ مدیریتی به پیچیدگیهای عصر مدرن بوده و از سوی دیگر درگیر با ابعاد خارجی و داخلی است، نیازمند توجه به درآمیختگی همزمان سطوح مختلف تحلیل گرایشهای متفاوت علمی، مطالعه عناصر و مؤلفههای انگارهای افزون بر مؤلفههای مادی، شناخت روندهای تاریخی موضوعات و پدیدههای اجتماعی، توجه به ساختارهای اجتماعی معرفت و در نهایت چگونگی برساختگی موضوعات در تحلیل پیچیدگیهای مفهومی است. در این راستا این مقاله تلاش میکند تا رویکردهای مطالعاتی را بر اساس دو رویکرد مادیگرا و انگارهگرا سازماندهی کند و نشان دهد که بهرغم لزوم توجه به تعارضهای فرانظری این دو جریان، بهکارگیری ظرفیت روشهای مطالعاتی گوناگون و پرهیز از تصلب روششناسانه برای مطالعه نهاد دولت اجتناب ناپذیر است
مفهوم دولت مدرن، مورد توجه گرایشهای مختلف علمی قرار گرفته است و هرکدام بنابر نوع علائق و مبانی فرانظری خود، مدلی از کاوش تحلیلی در این قلمرو ارائه دادهاند. پرسش اصلی آن است که مناسبترین ابزارهای تحلیلی برای بررسی موضوعی مانند دولت مدرن کدام است؟ این مقاله با بررسی روشهای مطالعاتی در قلمرو حاضر این ایده را دنبال میکند که شناخت عمیق از نهاد یادشده که از یکسو پاسخ مدیریتی به پیچیدگیهای عصر مدرن بوده و از سوی دیگر درگیر با ابعاد خارجی و داخلی است، نیازمند توجه به درآمیختگی همزمان سطوح مختلف تحلیل گرایشهای متفاوت علمی، مطالعه عناصر و مؤلفههای انگارهای افزون بر مؤلفههای مادی، شناخت روندهای تاریخی موضوعات و پدیدههای اجتماعی، توجه به ساختارهای اجتماعی معرفت و در نهایت چگونگی برساختگی موضوعات در تحلیل پیچیدگیهای مفهومی است. در این راستا این مقاله تلاش میکند تا رویکردهای مطالعاتی را بر اساس دو رویکرد مادیگرا و انگارهگرا سازماندهی کند و نشان دهد که بهرغم لزوم توجه به تعارضهای فرانظری این دو جریان، بهکارگیری ظرفیت روشهای مطالعاتی گوناگون و پرهیز از تصلب روششناسانه برای مطالعه نهاد دولت اجتناب ناپذیر است
https://method.rihu.ac.ir/article_1027_d66c0040686d4bf0295ff47a83e07b5b.pdf
دولت مدرن
ملت−دولت
رویکردهای مادیگرا
انگارهگرایی
روششناسی
علوم سیاسی
per
پژوهشگاه حوزه و دانشگاه
روش شناسی علوم انسانی
1608-7070
2588-5774
2015-09-23
21
84
117
141
1028
استعارههای زیستی و نظریههای جامعهشناسی کلاسیک
.
علی یعقوبی
aliyaghoobi2002@yahoo.com
1
استادیار جامعهشناسی دانشگاه گیلان
هر چند مباحث مربوط به استعاره از دیرباز کانون توجه حوزههای مختلف بهویژه مطالعات ادبی بوده اما استفاده هدفدار و منظم از آن در متون علوم اجتماعی بهویژه جامعهشناسی امری جدید است. استعاره و تمثیل در تولید ایدهها، فرضیهها و نظریهها نقش عمدهای دارند. این مقاله با استفاده از روش اسنادی، افزون بر واکاوی مبادی معرفتیِ استعاره، به تأثیر استعارههای زیستی در نظریههای جامعهشناسان کلاسیک از قبیل کنت، اسپنسر، مارکس، سامنر، دورکیم و پارسونز میپردازد. بر اساس مطالعات در متون تطورگرایی اجتماعی، در کنار استعارههای مکانیکی، منطقی، اخلاقی، استعارههای زیستی زیادی در ادبیات جامعهشناختی کلاسیک وجود دارند. گرچه امروزه استعارههای زیستی در میان جامعهشناسان متأخّر، استعارههای مرده و غیرفعال محسوب میشوند؛ اما مبادی و پیشفرضهای معرفتی دیدگاههای جامعهشناسان متقدم بهویژه تطورگرایی اجتماعی را فراهم کرده است؛ یعنی آنها در بطن پارادایم تکاملگرایی رشد کرده و تأثیرهای شگرفی در تخیّل اجتماعی، جامعهشناسان اولیه داشتهاند. سرانجام، در جامعهشناسی متأخّر چرخشی در استفاده از استعارههای زیستی به استعارهها و مدلهای صوری مشاهده میشود
هر چند مباحث مربوط به استعاره از دیرباز کانون توجه حوزههای مختلف بهویژه مطالعات ادبی بوده اما استفاده هدفدار و منظم از آن در متون علوم اجتماعی بهویژه جامعهشناسی امری جدید است. استعاره و تمثیل در تولید ایدهها، فرضیهها و نظریهها نقش عمدهای دارند. این مقاله با استفاده از روش اسنادی، افزون بر واکاوی مبادی معرفتیِ استعاره، به تأثیر استعارههای زیستی در نظریههای جامعهشناسان کلاسیک از قبیل کنت، اسپنسر، مارکس، سامنر، دورکیم و پارسونز میپردازد. بر اساس مطالعات در متون تطورگرایی اجتماعی، در کنار استعارههای مکانیکی، منطقی، اخلاقی، استعارههای زیستی زیادی در ادبیات جامعهشناختی کلاسیک وجود دارند. گرچه امروزه استعارههای زیستی در میان جامعهشناسان متأخّر، استعارههای مرده و غیرفعال محسوب میشوند؛ اما مبادی و پیشفرضهای معرفتی دیدگاههای جامعهشناسان متقدم بهویژه تطورگرایی اجتماعی را فراهم کرده است؛ یعنی آنها در بطن پارادایم تکاملگرایی رشد کرده و تأثیرهای شگرفی در تخیّل اجتماعی، جامعهشناسان اولیه داشتهاند. سرانجام، در جامعهشناسی متأخّر چرخشی در استفاده از استعارههای زیستی به استعارهها و مدلهای صوری مشاهده میشود
https://method.rihu.ac.ir/article_1028_fc1728a461083a963605b791ff4f1d94.pdf
استعارههای زیستی
تطورگرایی
آنالوژی
جامعهشناسی کلاسیک