ORIGINAL_ARTICLE
روششناسی تعاملات سازنده: راهی بهسوی شکستن نظام سلسلهمراتبی دانش
امروزه پژوهشگران اجتماعی، پژوهش خود را معمولاً از طریق روشهای کمّی یا کیفی به انجام میرسانند. روشهایی که در ظاهر از پارادایمهای متفاوت فلسفی ریشه گرفته است و اختلافی جدی با هم دارند؛ اما با وجود جدال بیامان طرفداران این روشها با یکدیگر، روشهای کمّی و کیفی در برخی نکات، نظیر سلسلهمراتبی بودن دانش با یکدیگر وفاق دارند. در این شرایط روششناسی تعاملات سازنده با رویکردی انتقادی، علیه نظام سلسلهمراتبی دانش میشورد و میکوشد تا تحقیق اجتماعی را با تحقق فردی و اجتماعی پیوند دهد. بهاینترتیب تغییر و تحول مثبت افراد، در کنار شناخت در دستور کار این روششناسی قرار میگیرد. برای رسیدن به این مهم، در روششناسی تعاملات سازنده، در کنار پژوهشگر، پژوهششونده نیز با وی در تعامل جدی بوده و نتیجه بهدستآمده را به کمیته ای مشورتی برای ارزیابی ارائه می نمایند. افزونبراین، در روششناسی تعاملات سازنده از تکنیک های خاصی برای گردآوری و پردازش اطلاعات استفاده می شود که این نوشتار درصدد بازنمایی آنها میباشد
https://method.rihu.ac.ir/article_1535_7e48ffde23381f11e74cdc0d46f4b8c8.pdf
2019-02-20
1
13
10.30471/mssh.2019.1535
روششناسی تعاملات سازنده (ccm)
تیم پژوهش چندفرهنگی
کمیته مشورتی
گروه متمرکز ارتباطی
مشاهدات ارتباطی
پاتو
نادر
صنعتی شرقی
sanatinader@yahoo.com
1
دانشگاه پیام نور مشهد
LEAD_AUTHOR
ORIGINAL_ARTICLE
نسبت رویکردهای فراتجربی در علم اقتصاد با حکمت عملی اقتصاد اسلامی
معرفتشناسی فراتجربی در علم اقتصاد با عبور از عقل و حس بهعنوان منبع شناخت شکل گرفت و به نقش عقل عرفی در معرفت علمی توجه نمود. این جریان در علم اقتصاد نیز دارای شاخههای مختلف تفسیری، انتقادی و پستمدرن و... است. این مقاله پیشنهاد میکند برای شناخت نسبت اقتصاد اسلامی با این جریانها از مبانی حکمای اسلامی در این زمینه استفاده شود و اقتصاد اسلامی براساس این مبانی بنا شود. علم شکلگرفته براساس این مبانی از اقسام حکمت عملی خواهد بود. برایناساس، شناخت یک کنش اقتصادی بر پایه شناخت ادراکات پشتیبان آن حاصل خواهد شد و حکمت عملی اقتصاد اسلامی برای شناخت هر لایه از کنش از منبع شناخت متناسب با آن استفاده مینماید و در نتیجه دارای ابعاد مختلف تفسیری، انتقادی، تبیینی و تجویزی است. با این وجود دارای تفاوتهایی از هرکدام از جریانهای فراتجربی است. در حکمت عملی اقتصاد اسلامی تفسیر براساس علم تجربی و انتقاد بر اساس عقل عرفی نیست، در تجویز از عقل قدسی نیز بهرهمند میشود و در تبیین از عقل برهانی استفاده میکند
https://method.rihu.ac.ir/article_1537_07fcb6887b3257872ba7e1e47f9fb324.pdf
2019-02-20
15
37
10.30471/mssh.2019.1537
معرفتشناسی فراتجربی
جریان تفسیری
انتقادی و پستمدرن
علم اقتصاد اسلامی
محمدعلی
فراهانی فرد
mali.farahani@gmail.com
1
محقق مؤسسه عالی فقه و علوم اسلامی
LEAD_AUTHOR
ORIGINAL_ARTICLE
بازسازی روششناسی کارل مارکس
با توجه به اهمیت روششناسی در فلسفه علم و بهویژه در علوم اجتماعی، در این مقاله روششناسی کارل مارکس یکی از موثرترین عالمان اجتماعی بررسی شده است. روش مارکسیستی امروزه بهطورگسترده مورد استفاده پژوهشگران میباشد؛ درحالیکه کمتر کسی به این مسئله واقف است. روش مارکس در مطالعه پدیدهها به این صورت است که از واقعیاتِ آفاقی پیچیده آغاز میکند و در سیری نزولی به سویِ مفاهیم هرچه بسیطتر پیش میرود. سپس، این مسیر در جهت معکوس طی میشود و از مقولاتِ بسیط به سمتِ مفاهیم مرکب صعود میکند. این چرخه در هر دو مسیر رفتوبرگشت و در تمامی سطوحِ انتزاع بهصورت دیالکتیکی انجام میشود. دو عنصر اساسی در روششناسی مارکس، یکی شرایط تولیدی در هر جامعه و دومی نقش مقولات در جامعه بورژوازی است. مارکس کتاب مستقلی درباره روشِ خود ننوشته است؛ بنابراین برای فهم روششناسی وی در این مقاله به بررسی دقیقِ آثار و استخراجِ نکات روششناختی از آنها پرداخته شده است. قراردادن نظریه مارکس تحت عنوانِ یک نظریه مشخص که در تقسیمبندیهای رایجِ علوم اجتماعی وجود دارد، ممکن نیست. هدف این مقاله به دست دادن نوعی دستهبندی منظم از نظریات مارکس دربارۀ روششناسی است.
https://method.rihu.ac.ir/article_1540_242e4a48c0066f694094bbbcb50af8d7.pdf
2019-02-20
39
55
10.30471/mssh.2018.1540
فلسفه علم
روششناسی
کارل مارکس
روش دیالکتیکی
دیالکتیک
منیره
بحرینی
bahreini@aut.ac.ir
1
دانشجوی کارشناسی ارشد دانشگاه امیرکبیر
LEAD_AUTHOR
سعید
زیباکلام
zibakalam@ut.ac.ir
2
دانشگاه تهران
AUTHOR
ORIGINAL_ARTICLE
حکمت عملی بهمثابه فلسفه علوم انسانی
آیا علوم اجتماعی/انسانی بدون ابتناء بر نظریه ای در باب حکمت عملی امکانپذیر هستند؟ با تحلیلی تاریخی از جریان چگونگی حضور حکمت عملی در اندیشههای فلسفی و علوم انسانی/اجتماعی میتوان به این قاعده کلی دست یافت که آنچه امروزه با عنوان علوم انسانی/اجتماعی با آن مواجهیم، نظریهای از سنخ حکمت عملی است. شکلگیری انواع خاصی از علوم انسانی توسط رویکردهای فلسفی گوناگون در طول تاریخ و در موقعیتهای جغرافیایی متعدد نشانگر آن است که نظامهای فکری مختلف میتوانند نظامهای تربیتی و تدبیری متفاوتی را در جوامع بشری جاری سازند. در این مقاله با نگاهی به آثار اندیشمندانی چون ارسطو، خواجه نصیرالدین طوسی، آگوست کنت، امیل دورکیم، کارل مارکس، ماکس وبر و گادامر در یک فرایند تاریخی نشان خواهیم داد که هر جریان خاصی از علوم انسانی/اجتماعی درواقع نظریهای در باب حکمت عملی ارائه کرده است. بنیادهای متافیزیکی این نظریه را میتوان در تقسیم موجودات مورد مطالعه فلسفه یافت؛ آنجا که موجودات را به دو دسته تقسیمبندی میکنند: موجوداتی که با اراده انسانی پدیده میآیند و موجوداتی که مستقل از اراده انسانی وجود دارند. در این موقعیت، پذیرش اراده ای مستقل از نظام طبیعی برای انسان و عدم پذیرش آن توانسته است حداقل دو جریان عمده در علوم انسانی ایجاد کند که گروهی بر وحدت روش در علوم طبیعی و انسانی و گروهی دیگر بر تمایز روشی در این دو دسته از علوم تأکید کرده اند. در این نوشتار تلاش خواهیم کرد این جریان را در برخی از برجسته ترین اندیشمندان حوزه حکمت عملی و علوم انسانی نشان دهیم؛ گرچه چنین کاری را میتوان در مورد تمام اندیشمندانی که حوزه مستقلی در حکمت عملی یا علوم انسانی دارند نیز تطبیق کرد
https://method.rihu.ac.ir/article_1541_95ac70f13fccbb7d5747f50c256edbf4.pdf
2019-02-20
57
73
10.30471/mssh.2018.1541
حکمت عملی
علوم انسانی
علوم اجتماعی
کنش انسانی
اراده
روششناسی علوم انسانی
سید حمیدرضا
حسنی
hrhasani@rihu.ac.ir
1
پژوهشگاه حوزه و دانشگاه
LEAD_AUTHOR
هادی
موسوی
hmousavi@rihu.ac.ir
2
پژوهشگاه حوزه و دانشگاه
AUTHOR
ORIGINAL_ARTICLE
کاربرد تحلیل محتوای کیفی در استخراج تحلیلهای اجتماعیِ قرآن کریم: گزارشی تحلیلی از روش یک تحقیق
بررسی نقشی که آموزههای اسلامی میتوانند در ارائة مفاهیم و گزارهها و الگوهای نظری به قلمرو علوم اجتماعی داشته باشند و همچنین روشهای معتبر دستیابی به این عناصر، دو محور شایان توجه، اما مورد غفلت، در بحثهای پردامنة ناظر به جایگاه آموزههای اسلامی در علوم اجتماعی هستند. این مقاله، در پی شناخت ظرفیتی که (راهبرد ترکیبی) تحلیل محتوای کیفی برای استخراج تحلیلهای اجتماعی قرآن و تأمین روایی بینرشتهای تحلیلها دارد، کوشیده است اجزا، مراحل و ضوابط اجرای روش (و راهبرد) یاد شده و معیارهای روایی و پایایی آن را، در کنار اقدامها و تدبیرهایی ترسیم و معرفی کند که در مسیر بهکارگیری آن در استخراج دیدگاهها و تحلیلهای اجتماعیِ قرآن و اعتبار یافتن این دیدگاهها و تحلیلها در علوم اسلامی و اجتماعی، اتخاذ شدهاند. بدین شکل، این مقاله، روش (و راهبرد) یاد شده را، به شکلی کاربردی، به تحقیقات بینرشتهای متنمحور در علوم اسلامی و اجتماعی، معرفی میکند. و نوعی دستورالعمل اجرایی را برای پژوهشهایی ارائه میدهد که در این عرصه و، بهویژه، در راستای استخراج دیدگاههای اجتماعی متون مقدس اسلامی، طراحی و اجرا میشوند
https://method.rihu.ac.ir/article_1542_5f9773f59fe088141e29dc5837cfaf73.pdf
2019-02-20
75
99
10.30471/mssh.2018.1542
قرآن
نظریة قرآنی کجروی
(راهبرد ترکیبی
اجزا و مراحل اجرا
روایی و پایایی) تحلیل محتوای کیفی
(اعتبار) تفسیر موضوعی
علی
سلیمی
ali_salimi@rihu.ac.ir
1
پژوهشگاه حوزه و دانشگاه
LEAD_AUTHOR
ORIGINAL_ARTICLE
شکلگیری زبانِ علم در بستر زبانِ طبیعی
دونالد دیویدسون، فیلسوف تحلیلی معاصر، به بررسی شرایط ضروری برای امکانپذیری مفاهمه (تعامل زبانی) از طریق یک زبان طبیعی پرداخته است. او معتقد است بهطورکلی تفکر و زبان بهطور متقابلی به هم وابستهاند و امکانپذیری یکی بدون دیگری ممکن نخواهد بود. بنابراین، مطابق با دیدگاه او بررسی شرایط استعلایی بهمنظور امکانپذیری تعامل زبانی اهمیت زیادی دارد؛ زیرا از نظر او بدون امکانپذیری تعامل زبانی اصلاً ما نمیتوانیم حامل افکار و معنا باشیم.
در این مقاله نخست، توضیحاتی مختصر و مقدماتی درباره چگونگی ورود زبان به مباحث فلسفی و به تبع فلسفه علم ارائه میشود. سپس، نشان داده خواهد شد که فعالیت علمی یک فعالیت جمعی است؛ فعالیتی اجتماعی که بر مبنای مفاهمه و تعبیر قرار دارد و ازاینرو واجد شرایط مدنظر دونالد دیویدسون است. در بخش سوم نیز شکلگیری زبانِ علم، بهعنوان یک فعالیت اجتماعی، که واجد شرایط مدنظر دیویدسون است، در بستر یک زبان طبیعی بررسی خواهد شد
https://method.rihu.ac.ir/article_1543_f59c14ee5d470dd066197bcd9e585d08.pdf
2019-02-20
101
115
10.30471/mssh.2018.1543
زبانِ علم
فعالیت علمی
مفاهمه
تعبیر
دونالد دیویدسون
زبان طبیعی
تعبیر بومی
محمدرضا
واعظ شهرستانی
s5movaez@uni-bonn.de
1
پژوهشگر دانشگاه بن
LEAD_AUTHOR
مهدی
نسرین
mehdi.nasrin@gmail.com
2
مؤسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران
AUTHOR
شیخ رضایی، حسین و امیر احسان کرباسیزاده (1391)، آشنایی با فلسفه علم، تهران: هرمس.
1
رایشنباخ، هانس(1384)، پیدایش فلسفه علمی، ترجمه موسی اکرمی، تهران: انتشارات علمی و فرهنگی.
2
واعظ شهرستانی، محمدرضا (1391)، «شرایط استعلایی برای داشتن زبانِ علم». پایاننامه کارشناسی ارشد فلسفه علم، دانشکده علم، مدیریت، فناوری، تهران: دانشگاه صنعتی امیرکبیر.
3
Carnap, R., (2003), The Logical Structure of the World (R. George, Trans.) Chicago: Open Court Calssics.
4
Carpenter, A., (2003), "Davidson’s transcendental argumentation", In J. Malpas (Ed.), From Kant to Davidson: philosophy and the idea of the Transcendental, London: Routledge.
5
Davidson, D., (1977), "The Method of Truth in Metaphysics", reprinted in Davidson(2001b), 199-214.
6
________(1987a), "Knowing One's Own Mind", reprinted in Davidson(2001a), 15-38.
7
________(1990a), "Epistemology Externalized", reprinted in Davidson(2001a), 193-204.
8
________(2001a), Subjective, Intersubjective, Objective, Oxford: Clarendon Press.
9
________ (2001b), Inquiries into Truth and Interpretation (2nd ed.), Oxford: Clarendon Press.
10
Mackinnon, E., (1982), "The Truth of Scientific Claims", Philosophy of Sceience, 49 (3), 437-462.
11
Polanyi, M., (1962), "The Republic of Science: Its Political and Economic Theory", Minerva , 1, 54-74.
12
Quine, W., (1960), World and Object, Cambridge, MA: MIT Press.
13
Sankey, H., (2000), "The Language of Science: Meaning Variance and Theory Comparison", Language Sciences, 22, 117-136.
14
Vaez Shahrestani, M., (2012), "Davidson's no-priority thesis in defending the Turing Test", Procedia - Social and Behavioral Sciences, 32, 456-461.
15