پژوهشگاه حوزه و دانشگاه
روش شناسی علوم انسانی
1608-7070
2588-5774
20
80
2014
09
23
شیوه بهرهگیری از چهارچوب اصلاح شده روایتگری برای استفاده از تجارب بدیع در یادگیری سازمانی
7
34
FA
محمدعلی
سرلک
هیئت علمی دانشگاه پیام نور
محمد
موسوی
عضو هیئت علمی دانشگاه پیام نور
حسن
عابدجعفری
دکتری مدیریت، عضو هیئت علمی دانشگاه تهران
محمدحسین
مقدسان
دانشجوی دکتری مدیریت رفتار سازمانی، دانشگاه پیام نور
آن دسته از تجارب سازمانی که در هیچکدام از دستهبندیهای دانش موجود جای نمیگیرند، چالشی برای یادگیری سازمانی، که عمدتاً بر رویکرد علمی و تجربی تکیه میکند، فراهم آورده است. برای شناخت و یادگیری از این تجربیات بدیع، نیازمند بهکارگیری روشی کارآمد هستیم. هدف این پژوهش ارائه و بررسی شیوه نوین هفت مرحلهای است که در آن فرایندهای روایتگریسازمانی، این نوع یادگیری را امکانپذیر میسازد. با بهکارگیری این روش، بازیگران سازمانی فهمی مناسب از تجارب بدیع بهدست میآورند، درباره معانی مشترک آن به توافق میرسند و از آن برای اقداماتی هماهنگ بهره میگیرند. همچنین، از طریق روایت، بازیگر خاطرات تجربیات بدیع خود و چگونگی دستیابی به آنها را استخراج میکند و این کار باعث ایجاد گزینههای جدید برای برخورد با تجارب بدیع در حال ظهور میشود. این مقاله، چهارچوب داستانسرایی ریزمن را، که برای تجربیات شخصی مطرح شده است، بررسی و سپس آن را بهصورت مدلی برای استفاده در سازمان اصلاح میکند. در مرحله دوم، فرضیه «مناسب بودن این چهارچوب برای سازمانهای ایرانی» را به نظرخواهی گذاشتیم که نتایج تحقیق فرضیه پژوهش را تأیید کرد.
یادگیری سازمانی,روایتگری,حافظه,دانش,تجارب بدیع
https://method.rihu.ac.ir/article_454.html
https://method.rihu.ac.ir/article_454_97a21f86c1d24549253e915896fcddff.pdf
پژوهشگاه حوزه و دانشگاه
روش شناسی علوم انسانی
1608-7070
2588-5774
20
80
2014
09
23
نظریۀ بازی در فلسفۀ علوم اجتماعی
35
53
FA
میثم
خسروی
دانش آموختۀ دورۀ دکتری فلسفه علم، دانشگاه آزاد اسلامی، واحد علوم و تحقیقات تهران
موسی
اکرمی
دانشیار گروه فلسفۀ علم، دانشگاه آزاد اسلامی، واحد علوم و تحقیقات تهران
در هفتاد سالی که از ابداع نظریۀ بازی گذشته است، فیلسوفان هم به خوبی از ابزارهای این نظریۀ ریاضیاتی در مسائل فلسفی سود جسته و هم مفاهیم نظریه را با موشکافیهای خود روشنتر ساختهاند. این مقاله، ضمن ایجاد تمایز میان این دو رویکرد، به شقّ اول این رابطۀ دوسویه، یعنی استفاده از ابزارهای نظریۀ بازی در فلسفۀ علوم اجتماعی، خواهد پرداخت. نخست به این امر توجه میشود که چرا در بیان تاریخی کاربستهای این نظریه مواردی از صدها سال پیش از ابداع نظاممند نظریۀ بازی به گواه گرفته میشوند؛ پس از آن با بیان نمونههایی از تبیینهای مبتنی بر نظریۀ بازی در علوم سیاسی و آموزۀ یگانگیِ دانشها، به بیان دوراهۀ زندانی به عنوان مثال شاخص در این نظریه پرداخته میشود و از سودمندی و کارایی نظریۀ بازی برای فلسفۀ علوم اجتماعی دفاع خواهد شد. اما کاربست نظریه در تبیینهای علوم اجتماعی با معضلاتی نیز مواجه است که کوشش شده، به اساسیترین آنها اشاره شود.
نظریۀ بازی,معقولیّت راهبردی,آموزۀ یگانگیِ دانشها,معمای زندانی,عدمِ ربط تبیینی
https://method.rihu.ac.ir/article_455.html
https://method.rihu.ac.ir/article_455_b721bbbde892ec1549e023d9421b40d0.pdf
پژوهشگاه حوزه و دانشگاه
روش شناسی علوم انسانی
1608-7070
2588-5774
20
80
2014
09
23
آسیبشناسی فلسفی دانش جغرافیا (درنگی در پژوهشهای شهری)
55
78
FA
مجتبی
صادقی
دانشجوی دکتری جغرافیا و برنامهریزی شهری، دانشگاه فردوسی مشهد
wاین نوشتار تلاش میکند، دانش جغرافیا را آسیبشناسی کند، تحلیلِ محتوای صد مقالۀ اخیر مجلات جغرافیایی نشان میدهد که هستیشناسی، شناختشناسی و روششناسی جغرافیا به ترتیب دچار سه آسیب شده است: 1. فضای جغرافیایی به فضای عینی فروکاسته شده است و فضای ذهنی و فضای زندگی نادیده گرفته شدهاند؛ 2. جغرافیا تنها بر فلسفه تحلیلی تکیه زده، در شناخت فضا تنها به حس ـ تجربه و خِرَد ـ استدلال بسنده کرده است، از فلسفۀ هرمنوتیک و از زبان که نقش کارایی در شناخت «فضای زندگی» دارد، تهیدست مانده است؛ 3. جغرافیا تنها بر روش تجربیـ تحلیلی پافشاری کرده و از روش هرمنوتیکی که در آن انسانها بهسانِ سوژه درنظرگرفته میشوند نه ابژه بیبهره مانده است. فضای جغرافیایی را تنها، فضای عینی دانستن، عدم احساس نیاز به «زبان» را به دنبال میآورد که پیامدش، بیبهره ماندن جغرافیا از روششناسی هرمنوتیکی است.
جغرافیا,فضا,فضامندی,فضای زندگی,زبان,هرمنوتیک
https://method.rihu.ac.ir/article_456.html
https://method.rihu.ac.ir/article_456_416c08924ce71e938795e54080a1d599.pdf
پژوهشگاه حوزه و دانشگاه
روش شناسی علوم انسانی
1608-7070
2588-5774
20
80
2014
09
23
جامعهشناسی تاریخی؛ چگونگی ترکیب جامعهشناسی و تاریخ در یک کالبد
79
107
FA
کاظم
سام دلیری
دکتری جامعه شناسی
مقاله به بررسی این سؤال میپردازد که جامعهشناسی تاریخی چگونه توانسته است تقابل تاریخ (تفرید) و جامعهشناسی (تعمیم) را حل کرده، آنها را در یک قالب واحد جمع کند؟ برای پاسخ به این پرسش، مقاله با اتکا به روش توصیفی- تحلیلی، ابتدا بر جدال تعمیم و تفرید تمرکز پیدا کرد و سپس با بررسی ویژگیها و اختصاصات هر یک از دو رشتۀ جامعهشناسی و تاریخ، تمایزات آنها را برجسته ساخت. در بخش بعد، بهطور مشخص جامعهشناسی تاریخی، ویژگیها و انواعش معرفی شد. در پایان نیز با نگاه به چگونگی حضور ویژگیهای جامعهشناسی و تاریخ در هر یک از انواع جامعهشناسی تاریخی، چگونگی ترکیب تاریخ و جامعهشناسی در انواع جامعهشناسی تاریخی نشان داده شد. مشخص شد که هر یک از انواع جامعهشناسی تاریخی، به لحاظ هستیشناختی، معرفتشناختی و یا اهداف، به یکی از رشتههای تاریخ یا جامعه شناسی نزدیک است.
جامعهشناسی تاریخی قیاسی,جامعهشناسی تاریخی استقرایی,جامعهشناسی تاریخی تفسیری,جامعهشناسی تاریخی روایی
https://method.rihu.ac.ir/article_457.html
https://method.rihu.ac.ir/article_457_4ec064edebeaa75bbf1a130b2cb5fb8a.pdf
پژوهشگاه حوزه و دانشگاه
روش شناسی علوم انسانی
1608-7070
2588-5774
20
80
2014
09
23
تبیین یک چهارچوب مفهومی برای «شهر اسلامی»
109
140
FA
احسان
بابائی سالانقوچ
دانشجوی دکتری شهرسازی اسلامی، دانشگاه هنر اصفهان
ehsanbabaeisal@gmail.com
محمد
مسعود
دانشیار دانشگاه هنر اصفهان
محمود
محمدی
استادیار دانشگاه هنر اصفهان
«شهر اسلامی» انگارهای است که سؤالات بسیاری در باب چیستی، ماهیت و ویژگیهای آن مطرح بوده است و نظامهای علمی گوناگون، از زوایای مختلف بدان پرداخته و تلاش در تبیین و تشریح آن داشتهاند. با این حال، مروری انتقادی بر ادبیات مربوطه، نشانگر حجم بالایی از سوءتعبیرها و آشفتگیها درباره این انگاره و مفاهیم، موضوعات و اهداف مرتبط با آن است. بر این اساس، شهر اسلامی انگارهای است مبهم، فاقد تعریفی کاربردی و غیرشفاف که توصیفی فراگیر از ابعاد آن وجود ندارد. به طور کلی چهارچوب نظری جامعی که ماهیت و پیچیدگی شهر اسلامی را به طور جامع نشان دهد، ارائه نشده است. مقاله حاضر در پی آن است تا با ترکیب نظری ادبیات مربوطه، چهارچوبی مفهومی برای انگاره «شهر اسلامی» تبیین کند. در این راه از تکنیک تحلیل چهارچوب مفهومی استفاده شده است که ادبیات میانرشتهای در خصوص شهر اسلامی را مرور کرده، الگوها و مشابهتهای موجود آنها را شناسایی نموده و آنها را ذیل مفاهیم و دستههای متمایز اما به همپیوسته ترکیب مینماید. مقاله نه دسته شامل هجده مفهوم را شناسایی کرده است که همراه با یکدیگر، جهانِ نظری شهر اسلامی را تشکیل میدهند که هر یک از مفاهیم بیانکننده معنایی مستقل از چهارچوب مفهومی هستند.
تحلیل چهارچوب مفهومی,چهارچوب مفهومی,شهر اسلامی,شهرسازی اسلامی
https://method.rihu.ac.ir/article_508.html
https://method.rihu.ac.ir/article_508_c3134cca4b0b67269e24de2aa552e56f.pdf
پژوهشگاه حوزه و دانشگاه
روش شناسی علوم انسانی
1608-7070
2588-5774
20
80
2014
09
23
موازین انسانگرایانه: گرانیگاهِ نسبیگراییِ فایرابند
141
158
FA
محسن
خادمی
کارشناس ارشد فلسفۀ علم، دانشگاه صنعتی امیرکبیر
غلامحسین
مقدم حیدری
0000-0002-0015-2325
ستادیار پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی
gmheidari@gmail.com
نسبیگرایان قائلند که هیچ معیار مطلقِ عینیِ جهانشمولی وجود ندارد و بنابراین، همة داوریها زمینهمحورند. ازاینرو، تمام امور ـ از امور مربوط به زیباییشناسی گرفته تا معارف بشری و حتی اصول اخلاقی ـ نسبیاند؛ یعنی، در نسبت با زمان، مکان و فرهنگی خاص معنا مییابند. ازاینرو، هر فردی/ سنتی هر کاری انجام دهد، بنا به بسترِ فرهنگی - اجتماعیِ خاصی که در آن قرار دارد، صائب و محِقّ است. پُلفایرابند، فیلسوف نسبیگرای اتریشیآمریکایی، نخست میان دو نوع نسبیگرایی تمییز نمینهد: نسبیگرایی سیاسی و فلسفی. ما در این مقاله با تمرکز بر نسبیگرایی سیاسی فایرابند نشان میدهیم که نسبیگراییمدِّ نظر او ابداً تساویگرایی نیست، بلکه ملاحظات انسانگرایانه مرکزِ ثقل نسبیگرایی او است. در پرتو همین ملاحظات است که او پلورالیسم، دموکراتیسم و آنارشیسم نظری را بر دیگر مکاتبِ رقیب ترجیح میدهد.
فایرابند,نسبیگرایی,دموکراتیسم,آنارشیسم و پلورالیسم
https://method.rihu.ac.ir/article_509.html
https://method.rihu.ac.ir/article_509_352dcc35d52244b1b7350c1ae9a85049.pdf
پژوهشگاه حوزه و دانشگاه
روش شناسی علوم انسانی
1608-7070
2588-5774
20
80
2014
08
02
رویکرد هرمنوتیکی ابنسینا به نصوص اعتقادی در اَضحویّه
159
180
FA
حسینعلی
شیدانشید
عضو هیئت علمی پژوهشگاه حوزه و دانشگاه
shidanshid@rihu.ac.ir
رسالۀ <em>اَضحویّۀ</em> ابنسینا دربردارندۀ دیدگاه هرمنوتیکیِ خاصّی در باب گزارههای اعتقادی قرآن و روایات است. وی در این رسالهآورده است که این گزارهها را عموماً باید به معنای حقیقی گرفت نه به معنای مَجازی، امّا ظاهر این گزارهها برای رسیدن به اعتقادات واقعی برای خواصّ حجّت نیست، زیرا دست شرع از آشکار ساختن حقایق اعتقادی برای عموم بسته است. این مقاله به گزارش، تحلیل و نقد این دیدگاه که به یک معنا چالشی بزرگ در برابر امکان تولید علم دینی نیز هست، اختصاص دارد. دیدگاه یادشده که دستاویزِ مخالفان ابنسینا هم قرار گرفته است، افزون بر اشکالاتی که خود بدانها مبتلاست؛ با دیگر آرای ابنسینا نیز سازگار نیست و او در آثار بعدی خود بر آن پایدار نمانده است.
ابنسینا,رسالۀ اضحویّه,زبان دین,عقل و دین,معاد جسمانی,هرمنوتیک
https://method.rihu.ac.ir/article_918.html
https://method.rihu.ac.ir/article_918_2755b0e8b7dd2ef2e004eaa3df9e0b6f.pdf