پژوهشگاه حوزه و دانشگاه
روش شناسی علوم انسانی
1608-7070
2588-5774
22
86
2016
03
20
شناسایی صورتبندی گفتمانی واقعۀ «انقلاب فرهنگی در دانشگاهها» (1359-1363)
7
37
FA
قاسم
زائری
استادیار گروه جامعهشناسی دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران
qasem.zaeri@ut.ac.ir
ابوالفضل
ذوالفقاری
عضو هیئت علمی دانشگاه شاهد
zolfaghariab@gmail.com
حاجیه
محمدعلیزاده
کارشناسی ارشد جامعهشناسی-دانشگاه شاهد
واقعه «انقلاب فرهنگی در دانشگاهها» (1359)، بهعنوان پیامد ضروری و گریزناپذیر انقلاب اسلامی، به مباحثات گسترده و اتخاذ سیاستگذاریهای متنوعی در حیطههای آموزشی، مدیریتی و فرهنگی نظام آموزش عالی دامن زد. مقاله حاضر با شناسایی صورتبندی گفتمانی حاکم بر این واقعه، نشان میدهد که در آستانة انقلاب اسلامی، خواست همهگیری در بین طیفهای مختلف نخبگان سیاسی و فرهنگی برای تحول در ساختار علمی و نظام آموزشی کشور وجود داشت و نیروی برآمده از وقوع انقلاب اسلامی، این خواست را به فعلیت رساند و همچنین، به دلیل غلبه نیروهای مسلمان در این زمان، ناگزیر به این واقعه سمتوسوی «اسلامی» داد. مقاله نشان میدهد که بافت گفتمانی واقعه «انقلاب فرهنگی در دانشگاهها» یکدست نیست و دستکم چهار گفتمان اصلی در شکلگیری این واقعه دخیل بودهاند: «گفتمان تحول در نهاد علم»، «گفتمان تحول در روابط علم»، «گفتمان تحول در عالِم»، و «گفتمان تحول در علم». در واقع، تنوع سیاستگذاریهای در این مقطع، ناشی از مدخلیت گفتمانهای مختلف و شیوههای متفاوت معناداری هر یک است، ضمن اینکه رابطة بین گفتمانها نیز مرتبهبندی شده است. در این مقاله از شیوه کار فوکو در شناسایی گفتمانها بهره برده میشود.
«انقلاب فرهنگی در دانشگاهها»,تحلیل گفتمان,امام خمینی(ره),علم مهذّب,علم تمدنی,علم قدسی,نهاد علم,روابط علم
https://method.rihu.ac.ir/article_1147.html
https://method.rihu.ac.ir/article_1147_94a53972d9c72e2f199223e517b41a7c.pdf
پژوهشگاه حوزه و دانشگاه
روش شناسی علوم انسانی
1608-7070
2588-5774
22
86
2016
03
20
روششناسی مطالعات دلالت پژوهی در علوم اجتماعی و انسانی: بنیانها، تعاریف، اهمیت، رویکردها و مراحل اجرا
39
71
FA
حسن
دانایی فرد
0000-0002-4745-0266
استاد دانشگاه تربیت مدرس
hdanaee@modares.ac.ir
برای تبیین اثر نور بر بهرهوری نیروی انسانی در سازمانها از روش پژوهشهای آزمایشی استفاده میکنیم، و برای درک همآیندی رضایتمندی شهروندان از خدمات سازمانهای دولتی با مشارکت آنها در انتخابات شوراهای شهر به روش همبستگی متوسل میشویم و فهم فرهنگ مشترک یک گروه سازمان یا یک جامعه محلی مستلزم بهرهگیری ما از قومنگاری است و ساخت نظریه بیتفاوتی کارکنان یک سازمان خاص استراتژی نظریه دادهبنیاد را طلب میکند و برای فهم جوهره یک تجربه توسط افرادی خاص به پدیدارشناسی روی میآوریم و ... . برای بررسی دلالتها، آثار، تبعات، کاربردهای یک فلسفه، یک چارچوب، یک نظریه، یک مدل یا یک ایده برای رشته یا موضوع مورد علاقهتان از چه روششناسیای استفاده میکنید؟ به عبارت دیگر اگر از شما بپرسند فلسفه رئالیسم انتقادی چه کاربردی یا رهنمودی برای حوزه مطالعاتی شما دارد به چه روشی متوسل میشوید. نوعی کمبود روششناسی که تاکنون جواب تنسیق شدهای نه در جوامع علمی بینالملل و نه در جوامع علمی کشور به آن داده نشده است. نویسنده این نوع مطالعات را "مطالعات دلالت پژوهی" نامگذاری کرده و روششناسی متناسب با آنها را "روششناسی دلالت پژوهی" حک کرده است. هدف این مقاله پرداختن به مطالعات دلالت پژوهی، اهمیت و ضرورت آنها و معرفی روششناسی دلالت پژوهی و نحوه اجرا و ارزشیابی آن است.
دلالت پژوهشی,پدیدار شناسی,هستی شناسی
https://method.rihu.ac.ir/article_1148.html
https://method.rihu.ac.ir/article_1148_e354550b4064aa100c947128e7ac8354.pdf
پژوهشگاه حوزه و دانشگاه
روش شناسی علوم انسانی
1608-7070
2588-5774
22
86
2016
03
20
چگونه میتوان کارآیی علوم انسانی را افزایش داد؟ بحثی در امکانپذیری و راهکارهای عملی
73
119
FA
علی
پایا
استاد مدعو مرکز مطالعه در مورد دموکراسی، دانشگاه وستمینستر
alipaya@hotmail.com
هدف مقاله حاضر بررسی دو مسئله اساسی دربارۀ علوم انسانی است؛ نخست، ارزیابی امکان ارتقای کارآیی این علوم و دوم، در صورت یافتن پاسخی مثبت برای پرسش نخستین، کاوش در راههای عملی ازدیاد بازده علوم انسانی. از آنجا که در مورد چیستی علوم انسانی، ظرفیتها و اهداف آن دیدگاههای متنوعی در بین صاحبنظران وجود دارد، در بخش اول مقاله به ارزیابی نقادانه برخی از این دیدگاهها اقدام میشود؛ در بخش دوم، شماری از شیوههای پیشنهادی در بهبودبخشی به قابلیتهای علوم انسانی با نگاهی نقادانه ارزیابی خواهد شد؛ در بخش سوم، الگوی مختار نگارنده برای پژوهش در حوزه علوم انسانی معرفی خواهد شد و در بخش چهارم نیز با بهرهگیری از مباحثی که در سه بخش نخست ارائه شده است، مسئله امکان ارتقای کارآیی علوم انسانی مورد ارزیابی نقادانه قرار خواهد گرفت و آنگاه در بخش پایانی، به بحث دربارۀ ارائه راهکارهای عملی برای بهبودبخشی کیفیت علوم انسانی در کشور پرداخته میشود.
علوم انسانی,عقلانیت نقاد,بهبودبخشی علوم انسانی,رویکردهای ایدئولوژیک,زیستبوم عقلانیت
https://method.rihu.ac.ir/article_1149.html
https://method.rihu.ac.ir/article_1149_39f38de486215089a3f83e866d7bd316.pdf
پژوهشگاه حوزه و دانشگاه
روش شناسی علوم انسانی
1608-7070
2588-5774
22
86
2016
03
20
روش نظریهسازی دینی در علوم اجتماعی
121
141
FA
حسین
بستان نجفی
استادیار پژوهشگاه حوزه و دانشگاه
این مقاله با هدف پیشبرد ادبیات بحث علم دینی، بهویژه در زمینۀ روششناسی علم دینی و با بهرهگیری از روش تحلیل عقلی به معرفی روشی تلفیقی میپردازد که بر استفاده از ظرفیتهای اجتهاد (روش تخصصی فهم و تفسیر متون دینی) و روشهای علوم اجتماعی در جهت افزایش تعامل میان آنها در مقام نظریهپردازی استوار است. نتیجۀ این تحقیق، ارائه روشی ششمرحلهای برای نظریهسازی دینی در علوم اجتماعی است که دو راهبرد استقرائی و قیاسی را به طور طولی با هم ترکیب میکند. مراحل ششگانۀ این روش عبارتند از: تدوین پرسش تحقیق، مروری بر ادبیات بحث، جستجو و استخراج گزارههای مرتبط با مسئله تحقیق در متون دینی، گزارهپردازی، ساخت الگوهای نظری انتزاعی و تجربی انضمامی. با توجه به اینکه تطبیق مباحث بر مثالهای مشخص در انتقال بهتر آنها تأثیر بسزایی دارد، مسئله عرفی شدن که از مسائل بسیار مهم در حوزۀ جامعهشناسی دین است، برای نمونه انتخاب شده است.
علم دینی,جامعهشناسی اسلامی,روش علم دینی,روش نظریهسازی دینی
https://method.rihu.ac.ir/article_1150.html
https://method.rihu.ac.ir/article_1150_a4a0e6b2b9adf0c96639e1142c34e43c.pdf
پژوهشگاه حوزه و دانشگاه
روش شناسی علوم انسانی
1608-7070
2588-5774
22
86
2016
03
20
تبیین چیستی نهاد و استلزامات آن در علوم اجتماعی
143
157
FA
حسن آقا
نظری
استاد پژوهشگاه حوزه و دانشگاه
??@??.com
رویکرد نهادگرایی در دانش اقتصاد از مهمترین نحلههای این دانش است که قدمت آن به اوائل قرن بیستم میرسد. از آن زمان تاکنون مسأله چیستی نهاد و تبیین آن مورد توجه فیلسوفان علوم اجتماعی و از جمله فیلسوفان علم اقتصاد بوده است. توجه به ویژگیهای نهاد در دو رویکرد نهادگرایی متقدم و نهادگرایی متأخر و تبیین آنها در این نوشتار مورد بررسی قرار گرفته و در آن به عناصر «عادت»، «وابستگی نهادها به افراد»، «شکلگیری افراد توسط نهادها»، «قواعد تثبیت شده و برخوردار از قابلیت تدوین بالقوه»، «چارجوبهای رفتاری» و «قوامبخش بودن این قواعد» اشاره شده و مورد نقد و بررسی قرار گرفته است. در پایان نیز به برخی از استلزامات نهادها در علوم اجتماعی از جمله استلزامات هستیشناختی و روششناختی آنها اشاره رفته است.
نهاد,نهادگرایان متقدم,نهادگرایان متأخر,نهادگرایان جدید,اقتصاد
https://method.rihu.ac.ir/article_1151.html
https://method.rihu.ac.ir/article_1151_307a8bd872e39ef622fa34570068dfb2.pdf
پژوهشگاه حوزه و دانشگاه
روش شناسی علوم انسانی
1608-7070
2588-5774
22
86
2016
03
20
طرح و نقد «خود» لیبرال (بازسازی انتقادات سندل بر رالز)
159
174
FA
محمد
شجاعیان
استادیار پژوهشگاه حوزه و دانشگاه
shojaiyan@rihu.ac.ir
اغلب مایکل سندل را یکی از مهمترین منتقدان لیبرالیسم معاصر و بهویژه نظریه عدالت جان رالز میدانند. نقد اساسی سندل بر لیبرالیسم رالز، معطوف به نقد آن نوع برداشتی از خود یا فرد است که نظریه رالز مستلزم آن است. به نظر سندل برداشت رالز از فرد دو اشکال اساسی دارد؛ اول آنکه، این خود نمیتواند به معنای واقعی، آن نوع انتخابی را که مورد نظر رالز است، انجام دهد و دوم آنکه، نظریه رالز مبتنی بر خودی که مستقل و مقدم بر اهدافش باشد، نیست؛ بلکه برداشت بینالاذهانی از خود را در درون خود مستتر دارد که این امر با ادعای رالز درباره پرهیز از قضاوتهای اخلاقی محتوایی درباره ماهیت خود در تضاد است. نظریه عدالت رالز، از نظر سندل مطلوب هم نیست، زیرا نمیتواند تبیین درست و کفایتمندی از مفاهیمی مانند شخصیت، خودآگاهی و دوستی ارائه دهد. سندل، در برابر رویکرد لیبرالی رالز، بر آن نوع تلقی از خود تأکید میکند که هویت خود را از راه عضویت در اجتماعات مختلف به دست میآورد. غایت و هدف اخلاقی مورد نظر سندل، قبل از آنکه دستیابی به حقوق فردی باشد، معطوف به خیر عمومی است. اهمیت اخلاقی خیر عمومی برای سندل تا آنجاست که معتقد است، خیر عمومی باید تعیینکنندۀ حقوق باشد.
لیبرالیسم,عدالت,ماهیت بشر,مایکل سندل,جان رالز
https://method.rihu.ac.ir/article_1152.html
https://method.rihu.ac.ir/article_1152_faefe8ba81c6d0041468f42279b867c6.pdf
پژوهشگاه حوزه و دانشگاه
روش شناسی علوم انسانی
1608-7070
2588-5774
22
86
2016
03
20
جامعیّت دین و روش استنباطی علوم دینی: بررسی یک نقد
175
193
FA
محمد
فتحعلیخانی
عضو هیئت علمی گروه فلسفه و کلام پژوهشگاه حوزه و دانشگاه
mfkhani@rihu.ac.ir
حسینعلی
شیدانشید
عضو هیئت علمی گروه فلسفه و کلام پژوهشگاه حوزه و دانشگاه
دکتر خسرو باقری، ارائهدهندۀ نظریّۀ تأسیسی علم دینی، در مرحلۀ سلبی تبیین نظریّۀ خود، دیگر نظریّههای علم دینی را نقد میکند. از این میان، او بر آن است که نظریّههای استنباطی علم دینی، که گزارههای علمی را با رجوع به متون دینی به دست میآورند، بر نظریّۀ جامعیّت متون دینی مبتنیاند. لذا با نقد نظریّۀ جامعیّت دین، نتیجه میگیرد که نظریّههای استنباطی گونههای ناموجّه علم دینیاند. این مقاله به بررسی ادّعای وی در مورد ابتنای نظریّههای استنباطی بر نظریّۀ جامعیّت اختصاص دارد. در این مقاله، اوّلاً با ارائۀ مثالهای نقض نشان داده شده که چنین ابتنایی در کار نیست؛ ثانیاً اثبات شده است که بر اساس مبانی تفسیری و علم شناختی باقری، نمیتوان به ردّ نظریّههای استنباطی پرداخت؛ زیرا نظریّۀ گزیدهگویی و نیز نظریّۀ علمشناختی او به گونهای است که اگر آن را مقتضی نادرستی رجوع به متون دینی برای اخذ گزارههای علمی بشماریم، اخذ گزارههای متافیزیکی از متون دینی نیز نادرست خواهد بود.
علم دینی,نظریّۀ استنباطی علم دینی,نظریّۀ تأسیسی علم دینی,جامعیّت دین,تکثّر روششناختی,خسرو باقری
https://method.rihu.ac.ir/article_1153.html
https://method.rihu.ac.ir/article_1153_2081255ba59c305c9974472ff9ae1504.pdf