نظریۀ بازی در فلسفۀ علوم اجتماعی

نویسندگان

1 دانش آموختۀ دورۀ دکتری فلسفه علم، دانشگاه آزاد اسلامی، واحد علوم و تحقیقات تهران

2 دانشیار گروه فلسفۀ علم، دانشگاه آزاد اسلامی، واحد علوم و تحقیقات تهران

چکیده

در هفتاد سالی که از ابداع نظریۀ بازی گذشته است، فیلسوفان هم به خوبی از ابزارهای این نظریۀ ریاضیاتی در مسائل فلسفی سود جسته و هم مفاهیم نظریه را با موشکافی­های خود روشن­تر ساخته­اند. این مقاله، ضمن ایجاد تمایز میان این دو رویکرد، به شقّ اول این رابطۀ دوسویه، یعنی استفاده از ابزارهای نظریۀ بازی در فلسفۀ علوم اجتماعی، خواهد پرداخت. نخست به این امر توجه می­شود که چرا در بیان تاریخی کاربست­های این نظریه مواردی از صدها سال پیش از ابداع نظام‌مند نظریۀ بازی به گواه گرفته می­شوند؛ پس از آن با بیان نمونه­هایی از تبیین­های مبتنی بر نظریۀ بازی در علوم سیاسی و آموزۀ یگانگیِ دانش­ها، به بیان دوراهۀ زندانی به عنوان مثال شاخص در این نظریه پرداخته می‌شود‌ و از سودمندی و کارایی نظریۀ بازی برای فلسفۀ علوم اجتماعی دفاع خواهد ­شد. اما کاربست نظریه در تبیین­های علوم اجتماعی با معضلاتی نیز مواجه است که کوشش شده، به اساسی­ترین آنها اشاره شود.

کلیدواژه‌ها