اغلب مایکل سندل را یکی از مهمترین منتقدان لیبرالیسم معاصر و بهویژه نظریه عدالت جان رالز میدانند. نقد اساسی سندل بر لیبرالیسم رالز، معطوف به نقد آن نوع برداشتی از خود یا فرد است که نظریه رالز مستلزم آن است. به نظر سندل برداشت رالز از فرد دو اشکال اساسی دارد؛ اول آنکه، این خود نمیتواند به معنای واقعی، آن نوع انتخابی را که مورد نظر رالز است، انجام دهد و دوم آنکه، نظریه رالز مبتنی بر خودی که مستقل و مقدم بر اهدافش باشد، نیست؛ بلکه برداشت بینالاذهانی از خود را در درون خود مستتر دارد که این امر با ادعای رالز درباره پرهیز از قضاوتهای اخلاقی محتوایی درباره ماهیت خود در تضاد است. نظریه عدالت رالز، از نظر سندل مطلوب هم نیست، زیرا نمیتواند تبیین درست و کفایتمندی از مفاهیمی مانند شخصیت، خودآگاهی و دوستی ارائه دهد. سندل، در برابر رویکرد لیبرالی رالز، بر آن نوع تلقی از خود تأکید میکند که هویت خود را از راه عضویت در اجتماعات مختلف به دست میآورد. غایت و هدف اخلاقی مورد نظر سندل، قبل از آنکه دستیابی به حقوق فردی باشد، معطوف به خیر عمومی است. اهمیت اخلاقی خیر عمومی برای سندل تا آنجاست که معتقد است، خیر عمومی باید تعیینکنندۀ حقوق باشد.