استقرای بدبینانه استدلالی است که آنتیرئالیستها درصددند تا از طریق آن رئالیسم علمی را، که موفقیت شگفتانگیز نظریههای علمی امروزی را نشانهای از صدق (تقریبی) آنها قلمداد میکند، با تکیه بر تاریخ علم به چالش بکشند. این استدلال با مقالۀ لری لاودَن با عنوان «ردی بر رئالیسم همگرا» (1981) به طور جدی وارد گفتمان و مناقشه میان رئالیسم و آنتیرئالیسم علمی شده است. رئالیستهای علمی، که با این اتفاق مواضع خویش را در خطر و تهدید جدی و مهلک دیدهاند، تا به امروز تلاشها، واکنشها و استراتژیهای متعدد و گوناگونی را در راستای مقابله با این استدلال و دفاع از رئالیسم صورت دادهاند.
در این مقاله، بعد از معرفی استقرای بدبینانه، واکنشها و استراتژیهای رئالیستی به دو گروه متقدم و جدید تقسیم و سپس به طرح، بسط و بررسی موارد مهم از استراتژیهای گروه دوم پرداخته میشود. در پایان، بعد از طرح و بحث مسائل و مشکلات استقرای بدبینانه از منظر این استراتژیها، به عیب و غفلت مهم (دیگر) این استدلال از منظر خویش نیز پرداخته میشود.