1
دانشجوی دکتری شهرسازی دانشگاه آزاد اسلامی واحد شهر قدس
2
استاد گروه شهرسازی دانشگاه علم و صنعت
چکیده
الگو وارهها بهدلیل نقش راهبری در علم اهمیت اساسی و حیاتی دارد. این راهبری علمی در انعکاس نیاز به یک مجموعه جهانبینیها، چارچوبها و باورهای مشترک فکری گروهی از اندیشمندان رخ میدهد. در این راستا، تاکنون فهم ابزاری، رویکرد غالب به الگو وارههای معماری و شهرسازی بوده است. این مقاله تلاش کرده است به کمک روش تحقیق کیفی و راهبرد گونهشناسی، بهجای نگاهی ابزاری، الگو وارهها را در قالب یک موضوع پژوهش مورد مطالعه و مداقه قرار دهد. یافتهها بیانگر آن است که ریشه شکلگیری الگو وارهها، در بسط روش شناخت از واقعیتها و پدیدهها نهفته است. بدین ترتیب در کنار معرفی یک گونهشناسی جدید، به کمک یک انتظام فکری بین رشتهای، ریشههای الگو وارهها، شناسایی شده و به نظم درآمده است. از طرف دیگر مطابق گونهشناسی ارائه شده، الگو وارهها در سه سطح عامگرا، معناگرا و عینیتگرا طبقهبندی شدهاند. ریشهشناسی صورت گرفته با تکیه بر بنیانهای فلسفی شکلدهنده دانش است. همچنین ماهیت عناصر این سه نوع الگو وارهها، به یکدیگر وابسته و دارای روابط متقابل است. به کمک این دیدگاه، امکان دستهبندی آرا و عقاید و راهحلهای موجود و آتی در این حوزه از دانش نیز میسر میباشد.