نگاهی به تصمیم‌گیری سیاسی افراد از منظر پست‌مدرنیسم

نوع مقاله : علمی - پژوهشی

نویسندگان

1 دانشجوی دکترا، گروه مدیریت بازرگانی، واحد قشم، دانشگاه ازاد اسلامی، قشم، ایران

2 گروه مدیریت بازرگانی، واحد تهران مرکز، دانشگاه آزاد اسلامی، تهران ، ایران

3 گروه حسابداری، واحد بندرعباس، دانشگاه آزاد اسلامی،بندرعباس ، ایران

4 گروه مدیریت بازرگانی، واحد قشم، دانشگاه آزاد اسلامی، قشم ، ایران

چکیده

زمانی که جرج لیکاف مقاله علوم اجتماعی عصب‌شناسی را چاپ کرد و در آن با دلایل چهارده‌گانه‌ای اثبات نمود که استدلال یک امر عصب‌شناسی است، نگاهی نوین و جدید به دیگر شقوق جامعه‌شناسی از جمله علوم سیاسی به وجود آمده است. مطالعات علوم عصب‌شناسی در حوزه سیاست باعث شد که ابعاد پنهان علم سیاست در مغز بر کنش‌های سیاسی تا حدودی آشکار شود.
این مطالعات اگرچه میزان شناخت ما را به فرایند عملکرد مغز در کنش‌های سیاسی بهبود می‌بخشید، امّا به‌صورت جزیره‌ای مفاهیم سیاسی را در مغزها بررسی کرده و نتوانسته است قدرت پیش‌بینی به سیاسیون در پیش‌بینی رفتار مردم بدهد. بنابراین، لزوم مطالعات جدید براساس رویکرد‌شناختی حس می‌شود تا بتوان روش‌های تصمیم‌گیری‌های سیاسی افراد را شناخته و کنشگران سیاسی توان پیش‎بینی افراد را پیدا کنند.

در این پژوهش پژوهشگران به دنبال ارائه الگوی تصمیم‌گیری افراد با رویکرد‌شناختی، در کنش‌های سیاسی بوده و با انجام مطالعات میدانی و به روش دلفی ابتدا مؤلفه‌های الگوی بازاریابی سیاسی‌شناختی را شناسایی و سپس مورد ارزیابی قرار داده‌اند و معتقدند به آن دست پیدا کرده‌اند.

کلیدواژه‌ها


1. افجه‌ای، علی‌اکبر و مهدی خادمی گراشی (پاییز 1390)، «الگوی مدیریت راهبردی بازاریابی سیاسی در ایران»، مجله چشم‌انداز مدیریت بازرگانی، ش7، ص29.
2. بلیکی نورمن (1396)، طراحی پژوهش‌های اجتماعی، حسن چاوشیان، تهران: نشر نی.
3. جنیفر لیز، مارشمنت (1394)، «بازی بازاریابی سیاسی»، ترجمه رسول بابایی، تهران: نشر سیته.
4. جی فردنبرگ و گوردون سیلورمن (1396)، علوم‌شناختی مقدمه‌ای بر مطالعه ذهن، ترجمه محسن افتاده حال و دیگران، تهران: انتشارات مؤسسه آموزشی و تحقیقاتی صنایع دفاعی.
5. حسینی، سیدحمید؛ وحیدرضا میرابی، محمدحسین رنجبر و اسماعیل حسن‌پور (پاییز و زمستان 1398)، «طراحی مدل بازاریابی سیاسی‌شناختی»، دانش سیاسی، سال 15، ش2، (پیاپی 30)، ص420.
6. خیری، بهرام و منصوره عباسعلی‌زاده (زمستان 1387)، «بازاریابی سیاسی؛ پیش به سوی سازمان‌های سیاسی بازار محور»، مدیریت فرهنگ سازمانی، دوره 6، ش18، ص173.
7. خیری، بهرام؛ بهروز قاسمی و وحیدرضا میرابی (1390)، «بررسی تأثیر ابزارهای سنتی بازاریابی سیاسی بر رفتار رأی‌دهندگان»، مجله مدیریت بازاریابی، ش12، ص105.
8. دایرة ‌المعارف دموکراسی (۱۳۸۳)، زیرنظر سیمور مارتین لیپست، ترجمۀ فارسی به سرپرستی: کامران فانی و نوراللّه مرادی، کتابخانۀ تخصصی وزارت امور خارجه، تهران.
9. زوراویکی، لئون (1392)، بازاریابی عصبی کنکاش در مغز مصرف‌کننده، ترجمه حیدرزاده و سلطانی، چاپ اول، تهران: نشر علم.
10. طالاری، محمد و سیدمسعود موسوی (تابستان 1395)، «جامعه‌پذیری سیاسی بستری برای بازاریابی سیاسی رابطه‌مند»، فصلنامه راهبرد، سال 25، ش79، ص203.
11. نرگسیان، عباس؛ یاشار دیندار و داریوش طهماسبی (زمستان 1394)، «تأثیر ابزارهای مدرن بازاریابی سیاسی بر مشارکت سیاسی»، اعتماد عمومی و انسجام ملی، مدیریت فرهنگ سازمانی، دوره 13، ش4، ص1012.
12. هوزی لوئیس برمودز (1395)، نظریه‌های علوم‌شناختی، ترجمه صادق خرازی، تهران: مرکز نشر کتاب دانشگاهی.
13. Cecilia Veneziano, Political Neuromarketing: An Empirical Research on Voter Decision-making, Copenhagen Business School (2011), CBS. Department of Marketing. MARKETING, Danmark. Institut for Afsætningsøkonomi.
14. George Lakoff (2013), “Neural Social Science”, Handbooks of Sociology and Social Research, Springer.
15. Jonas T. Kaplan, Sarah I. Gimbel & Sam Harris (2016), “Neural correlates of maintaining one’s political beliefs in the face of counterevidence”, Scientific Reports, vol. 6, Article number: 39589.
16. Ryota Kanai, Tom Feilden, Colin Firth and Geraint Rees (2011), Political Orientations Are Correlated with Brain Structure in Young Adults, Current Biology, April 26, 2011 ª2011 Elsevier Ltd.
17. kaplan Jonas T, Sarah I. Gimbel & Sam Harris (2014), “The beginning of a beautiful friendship”, Advances in Political Psychology, VoL. 35, IssueS1.