در این مقاله ابتدا نشان میدهیم که در مقام پردازش، انتخاب و بررسی نظریههای علمی، دانشمندان تحت تأثیر جهانبینی خود عمل میکنند و این تأثیر هم در بعد نظری یعنی در شکلگیری و تنظیم نظریه و هم در بعد عملی یعنی در کاربرد نظریه در ایجاد فناوری و یا کاربرد آن در شکلدهی نظام فکری فرد و جامعه، بروز و ظهور دارد. در قدم بعدی به رابطهی دوجهانبینی اصلی رقیب، یعنی جهانبینی طبیعتگرایانه و جهانبینی دینی (جهانبینی توحیدی) با علم میپردازیم. در این بخش با تأکید بر آرای پلانتینگا و گلشنی، نشان داده خواهد شد که هم از نظر قدرت تأیید و توجیه نمودن نظریههای علمی و هم از نظر تأیید شدن توسط دادههای علمی، جهانبینی دینی بر جهانبینی طبیعتگرایانه برتری دارد. مآلا به این نتیجه خواهیم رسید که علم دینی نه تنها ممکن است بلکه تلاش در راستای ایجاد و پیشبرد آن تلاشی معقول است.