برای تولید علوم انسانی اسلامی با هر رویکردی باید از قرآن استفاده کرد. به خصوص رویکردهایی که با تولید نظریه درصدد تولید علوم انسانی اسلامی هستند، یعنی تولید علم با استفاده از قرآن در مقام گردآوری، ساخت فرضیه، نظریهپردازی،... بیشتر نیاز به استفاده از آیات قرآن دارند. اما با چه روشی میتوان در مقام نظریهپردازی از قرآن استفاده کرد؟ به عبارت دیگر چگونه میتوان از قرآن به نظریهپردازی نائل شد؟ مکانیسم و سازوکار نظریهپردازی از قرآن چیست؟ برای پاسخگویی به این سؤال بین سه روش تفسیر موضوعی، تحلیل محتوا و مبناشناسی ترکیب کردهام و به مدل ترکیبی روششناختی که آن را «روش مبناشناسی» (روش شناخت مبانی جامعه) نامیدهام، دست یافتم. این تحقیق درصدد است ضمن توضیح هر یک از این سه روش، به مدلی ترکیبی برای نظریهپردازی در مطالعات انسانی ـ اسلامی از قرآن دست یابد.