ونفراسن از برجستهترین فیلسوفان علم در عصر حاضر و بنیانگذار مکتب «تجربهگرایی سازنده» است. بررسی نظریه او در مسئله تبیین، از این جهت اهمیت دارد که وی با نقد نظریههای صورتگرا شورید و تمرکز اصلی دیدگاهش را بر توجه به نقش امور غیرصوری، به ویژه بستر، قرار داد. نظریه او در تبیین، یکی از برجستهترین نظریههای غیرصورتگرا تلقی میشود. نظریههای رایج تبیین را رابطه میان نظریه و واقع میدانند؛ ونفراسن این تصور را نادرست میداند و تبیین را رابطه میان سه چیز معرفی می کند: نظریه، واقع، و بستر: در واقع، یک نظریه یک واقعیت را بسته به یک بستر خاص تبیین میکند. ونفراسن به ویژه بستری را که در آن تبیین تقاضا و ارائه میشود بسیار مهم میداند. در مقاله حاضر، ضمن بررسی ابعاد گوناگون نظریه ونفراسن درباره تبیین، تفاوت دیدگاه وی با طرفداران عملگرایی رایج و نیز برخی نتایج و نقدهای این نظریه را بیان خواهیم کرد.