هدف این مقاله بررسی مسئله صدق در علم اقتصاد است. موضوع صدق با موضوع معرفتشناسی و روششناسی پیوند میخورد. به همین جهت تحولات روششناختی در علم اقتصاد با نگاهی معرفت شناسانه دنبال خواهد شد. پیشرفتی که در فلسفه علم در قرن بیستم اتفاق افتاد این امید را در دل اقتصاددانان برانگیخت تا با استفاده از این روششناسیها که عمدتا مبتنی بر مدل فرضیهای-قیاسی است، رشته اقتصاد را به معیارهای علمی نزدیکتر کنند، و راه حلی نیز برای مسئله صدق بیابند. ولی به دلیل وجود تفاوتهای بنیادی که بین علم اقتصاد و علم فیزیک وجود دارد، این تلاش با مشکلاتی مواجه شده است. به نظر میرسد راه غلبه بر این مشکل، نفی تمایز "مقام داوری" و "مقام کشف" در روششناسی است.