مطالعات پسااستعماری: عرصه‌ای برای علوم-انسانی بومی

نویسندگان

چکیده

بومی­سازی علوم انسانی چندی است یه یکی از رویکردها  و دغدغه­ی اندیشمندان جوامع غیرغربی در حوزه آکادمیک تبدیل شده است. جوامع غیرغربی درصددند از رهگذر بومی­سازی به تولید نظریات و اندیشه­هایی در علوم انسانی دست یابند که به فراخور مسائل و مشکلات نظری و عملی آن جامعه و کشور باشد. از طرفی مطالعات پسا­استعماری یکی از حوزه­های مطالعاتی جدید درباره­ی مسائل کشورهای غیر غربی و فرهنگ آنهاست. این نگرش انتقادی در تعریفی اجمالی به مجموعه­ای از رهیافت­های نظری اشاره دارد که با تاکید بر پیامدهای استعمارگران به تحلیل گفتمان استعماری می­پردازد. نظریه و نقد پسااستعماری در قالب مطالعات پسااستعماری بیش از هر چیز به تحلیل گفتمان استعماری و به چالش کشیدن سوژه­ی امپریالیستی و هژمونی انسان غربی مربوط می­شود. از طرفی دیگر از جمله تأکیدات مطالعات پسااستعماری، تأکید بر علم بومی در برابر علم استعماری است که به مثابه ابزار مهمی در جهت سیاست­های استعماری در طول تاریخ استعمارگری به حساب می­آمده است.. علمی که ساختارشکنی و واسازی از علم غربی، یکی از ابزار توسعه و گسترش آن محسوب می­شود. لذا با توجه به این امر می­توان بر مطالعات پسااستعماری به منزله­ی یکی از زمینه­های تئوریک علم بومی-اسلامی در جمهوری اسلامی ایران تکیه کرد.

کلیدواژه‌ها