مقدمه و اهداف : از برخی سیاستهای اقتصادی مانند سیاستهای درآمدی انتظار میرود تغییراتی در توزیع یا بازتوزیع درآمد ایجاد کنند که به آن بایستههای رفاهی میگویند؛ مانند اینکه وضعیت فقرا بهبود یابد و از ثروت و درآمد برخی افراد جامعه کاسته شود. بایستههای رفاهی در دانش اقتصادی مربوط به رفاه اجتماعی مورد بحث و کاوش قرار میگیرند. این بایستهها با ارزشها و نظریههای اخلاقی کاملاً عجیناند. سابقه استفاده از نظریات اخلاقی در اقتصاد رفاه به ابتکار پیگو در وارد کردن فایدهگرایی بنتام در نظریه اقتصاد رفاه خویش برمیگردد. پس از او تردیدهایی درباره صلاحیت اقتصاددانان برای ورود به قلمرو هنجاری و داوری درباره وضعیتهای رفاهی مطرح شد، که در نتیجه برخی کوشیدند با محوریت بهینگی پارتو ساحت اقتصاد رفاه را از مباحث هنجاری عاری کنند؛ ولی برگسون با ابداع تابع رفاه اجتماعی نشان داد میتوان نظریات اخلاق هنجاری را بهگونهای در اقتصاد رفاه وارد کرد که هم به علمیت آن خدشهای نرسد و هم بتواند از سیاستهای رفاهی هنجاری پشتیبانی کند. یکی از مهمترین و معروفترین نظریههای اخلاق هنجاری که از فلسفه اخلاق برای درج در تابع رفاه اجتماعی عاریه گرفته شده، نظریه فایدهگرایی است. این نظریه اخلاقی در تابع رفاه فایدهگرایان بهعنوان اصل موضوع پذیرفته شده است؛ اما علیرغم کاربست دیدگاه اخلاقی فایدهگرا در ضمن تابع رفاه اجتماعی، هنوز چگونگی ارتباط میان این مبحث اخلاقی و تابع رفاه اجتماعی چندان روشن نیست؛ از اینرو بهنظر میرسد پرداختن به شفافسازی مفاهیم و ویژگیهای نظریه اخلاقی فایدهگرا و تابع رفاه اجتماعی، بهعنوان مقدمه و تبیین چگونگی کاربست نظریه اخلاقی فایدهگرا در تابع رفاه فایدهگرایان از جمله مباحث ضروری است که در این جستار مورد کاوش قرار میگیرد. روش: توابع رفاه اجتماعی، در آثار مربوط به آن، به صورت توابع ریاضی و به روش ریاضی ارائه میشود؛ از سوی دیگر فایدهگرایی به عنوان نظریهای هنجاری در فلسفه اخلاق به صورت توصیفی بیان میشود. این دوگانگی در روش، ارائه مقالهای در باره «بررسی کاربست نظریه اخلاقی پیامدگرایی در تابع رفاه اجتماعی فایدهگرایان» را برای نگارنده بسیار دشوار میساخت. از اینرو به ناچار، باید عناصر اصلی تابع رفاه اجتماعی از بیان ریاضی به توصیفی تغییر داده میشد تا همگونی در روش ایجاد و در نتیجه امکان ارتباط برقرار کردن میان ایندو موضوع، به ظاهر متفاوت، فراهم میشد. پس از تغییر بیان ریاضی به توصیفی، با تحلیل و موشکافی در مفاهیم تابع رفاه اجتماعی به عنوان مبحثی اقتصادی و فایدهگرایی به عنوان نظریهای در اخلاق هنجاری ارتباط میان ایندو میسر شد و بحث از این کاربست به سرانجام رسید . نتایج: در بررسی کاربست پیامدگرایی در تابع رفاه اجتماعی فایدهگرا ابهامات فراوانی در کار است. این مقاله مهمترین ابهامات را به شرح ذیل برطرف کرده است:
توابع رفاه اجتماعی به طور مستقیم با فایدهگرایی که در آن ملاک خوبی عمل نتیجهای است که به عموم انسانها میرسد ارتباط دارد و از آنجا که پیامدگرایی اعم از فایدهگرایی و غایتگرایی اعم از پیامدگرایی است با ایندو نیز بطور غیر مستقیم مرتبط میشود.
* توابع رفاه اجتماعی هنجاری هستند و با اخلاق هنجاری ارتباط دارند. متغیر مستقل در این توابع از وضعیتهای رفاهی همه افراد جامعه تشکیل میشود. متغیر توضیحی «رفاه اجتماعی» مطلوب در یک جامعه است که برای جامعه، باید فراهم شود. رابطه در این تابع بیان میکند: هر تغییری در وضعیتهای رفاهی موجود افراد جامعه موجب چه تغییری در رفاه اجتماعی میشود. * فایدهگرایی در اقتصاد رفاه پیگو میتواند عملمحور باشد؛ اما در عین حال، وی با در نظرگرفتن قاعده کاهنده بودن مطلوبیت نهایی، به قاعده محوری تن داده است. * فایدهگرایی عملمحور، برخلاف قاعدهمحور، هم به شیوه خودگرایانه و هم به شیوههای دیگرگرایانه و کلگرایانه قابل تفسیر است. * منظور از فایدهگرایی در فلسفه اخلاق کلگرایانه است. فایدهگرایی کلگرایانه، در حقیقت، با رفاه کل جامعه یا افراد مرتبط ذیشعور سروکار دارد؛ البته در نظر گرفتن رفاه کل جامعه به معنای این نیست که اصلاً نیازی به در نظر گرفتن رفاه یکایک افراد در کار نیست. * تابع رفاه اجتماعی متفاوت از تابع سعادت است؛ تابع سعادت در فایدهگرایی یک تابع فردی است؛ ولی تابع رفاه اجتماعی فایدهگرا با تغییر در مطلوبیتهای افراد جامعه سروکار دارد و شخص فاعل مورد توجه قرار نمیگیرد. بحث و نتیجه گیری: کاربست نظریه اخلاقی پیامدگرایی در تابع رفاه اجتماعی فایدهگرایان اینگونه تبیین میشود که در متغیر وابسته این تابع، رفاه کل جامعه بهعنوان هدفی ارزشی و اخلاقی معرفی میشود و از اینطریق با نظریه اخلاقی فایدهگرا در فلسفه اخلاق مرتبط خواهد شد. بر اثر این ارتباط، تابع رفاه اجتماعی فایدهگرایان تابعی هنجاری است؛ در این صورت، به سیاستگذاران و مجریان سیاستهای رفاهی جامعه توصیه میشود آنرا برای جامعه محقق کنند. در این تابع، فعل اخلاقی این است که باید مطلوبیت فرد یا افراد فقیر افزایش یابد، اما توجیه اخلاقی نیکو بودن چنین افزایش این است که با افزایش مطلوبیت فقرا، مطلوبیت کل بیشتر افزایش مییابد. متغیر مستقل و رابطه تابع در هر تابع رفاه هدف اخلاقی را بیان نمیکنند؛ بلکه ارتباط آنها با اخلاق به تبع متغیر وابسته است. مثلاً در توابع رفاه فایدهگرایان، گفته میشود اخلاقاً باید رفاه افراد فقیر(متغیر مستقل) افزایش یابد. این سخن بهتبع این است که رابطه تابع بیان میکند: با افزایش رفاه افراد فقیر، در قیاس با افزایش رفاه ثروتمندان، رفاه کل که به متغیر وابسته مربوط است بیشتر افزایش مییابد. تقدیر و تشکر: از آقای دکتر گیلک به عنوان ناظر محترم این طرح و از آقایان دکتر علیزاده و دکتر رفیعی آتانی به عنوان ناقدین و نیز از مسئولین محترم پژوهشگاه حوزه و دانشگاه که با مساعدتهای فراوان آنها این پژوهش میسر گردید تشکر میشود.
کرمی, محمد حسین. (1403). بررسی کاربست نظریه اخلاقی پیامدگرایی در تابع رفاه اجتماعی فایدهگرایان. روش شناسی علوم انسانی, 30(119), 19-37. doi: 10.30471/mssh.2024.10388.2566
MLA
محمد حسین کرمی. "بررسی کاربست نظریه اخلاقی پیامدگرایی در تابع رفاه اجتماعی فایدهگرایان". روش شناسی علوم انسانی, 30, 119, 1403, 19-37. doi: 10.30471/mssh.2024.10388.2566
HARVARD
کرمی, محمد حسین. (1403). 'بررسی کاربست نظریه اخلاقی پیامدگرایی در تابع رفاه اجتماعی فایدهگرایان', روش شناسی علوم انسانی, 30(119), pp. 19-37. doi: 10.30471/mssh.2024.10388.2566
VANCOUVER
کرمی, محمد حسین. بررسی کاربست نظریه اخلاقی پیامدگرایی در تابع رفاه اجتماعی فایدهگرایان. روش شناسی علوم انسانی, 1403; 30(119): 19-37. doi: 10.30471/mssh.2024.10388.2566