تأملی بر پژوهش پساکیفی

نوع مقاله : علمی - پژوهشی

نویسندگان

1 گروه مدیریت دولتی، دانشکده مدیریت و حسابداری، دانشکدگان فارابی دانشگاه تهران، تهران، ایران.

2 دکتری برنامه‌ریزی توسعه آموزش عالی، مدرس دانشگاه فرهنگیان، تهران، ایران.

3 دانش‌آموخته دکتری دانشگاه تهران، مدیریت آموزشی، مدرس دانشگاه فرهنگیان، زنجان، ایران.

4 دانشجوی آموزش ابتدایی، گروه علوم تربیتی، دانشگاه فرهنگیان، زنجان، ایران.

چکیده

مقدمه و اهداف: در دنیای پیچیده و در حال تغییر امروز، بازنگری در روش‌های پژوهش و تولید دانش بیش از هر زمان دیگری احساس می‌شود. بنابراین، به بازنگری و نوآوری در رویکردهای پژوهش کیفی نیاز است تا بتواند به چالش‌های جدید پاسخ دهد و دانش جدیدی تولید کند که به نتایج متفاوت منجر شود. پژوهش پساکیفی نشان‌دهندۀ ضرورت تغییر و اصلاح روش‌هاست که به‌طور مداوم در حال تکامل است و در برابر طبقه‌بندی‌های ثابت مقاومت می‌کند. بنابراین چشم‌انداز پژوهش کیفی را دوباره تعریف می‌کند. 
پژوهش پساکیفی به‌طورخاص به چالش‌های موجود در روش‌های کیفی سنتی پاسخ می‌دهد و فضایی برای تفکر انتقادی و خلاقانه فراهم می‌آورد. این رویکرد نه‌تنها به بررسی عمیق‌تر پدیده‌های اجتماعی و فرهنگی می‌پردازد، بلکه سعی دارد تا مرزهای موجود در روش‌های پژوهشی را بشکند و به سمت فهمی چندبعدی و پویا از واقعیت‌ها حرکت کند. با اینکه پژوهش پساکیفی مسیرهای نوآورانه‌ای برای پژوهش ارائه می‌دهد، همچنین، با انتقاداتی در رابطه با کاربرد عملی و پتانسیل هرج‌ومرج روش‌شناختی مواجه می‌شود و سؤالاتی را در مورد تعادل بین خلاقیت و دقت در اقدامات پژوهشی مطرح می‌کند. بنابراین، پژوهش پساکیفی نه‌تنها ابزاری برای تحلیل پدیده‌هاست، بلکه فرصتی برای بازنگری در نحوه تولید دانش نیز محسوب می‌شود. در این پژوهش سعی شده است تا افق و دیدگاهی درخصوص پژوهش در غالب پساکیفی ارائه شود. برای این منظور، در چند مرحله طراحی شده و هدف آن ارائه درک عمیق‌تری از این رویکرد نوین و تحلیل و تشریح آن در پژوهش بود؛ زیرا در حوزه مطالعات سازمانی، پژوهش پساکیفی هنوز هم ناشناخته باقی مانده است؛ ازاین‌رو در پژوهش حاضر بررسی این روش پرداخته شد.
روش پژوهش: این پژوهش به‌طورجامع و منسجم به تحلیل روش‌شناسی پساکیفی می‌پردازد و بینش‌های جدیدی را در این حوزه ارائه می‌دهد. روش این پژوهش، روش توصیفی و تحلیلی بود که با هدف ارائه درک عمیق‌تری از این رویکرد نوین در چند مرحله طراحی شد. در ابتدا مفاهیم و تعاریف کلیدی مرتبط با پژوهش پساکیفی به‌طور جامع بررسی شد. بدین منظور، از منابع معتبر، مقالات علمی و کتب دست اول موجود در زمینۀ پساکیفی استفاده و مفاهیم و تعاریف کلیدی مرتبط با این روش به‌طور جامع بررسی ‌شد. همچنین، تاریخچه و خاستگاه فلسفی پژوهش پساکیفی 
به‌دقت تحلیل شد تا زمینه‌های نظری و عملی آن به‌خوبی روشن شود. این بررسی شامل تأثیرات نظریه‌های مختلف بر شکل‌گیری این روش و نقاط عطف تاریخی آن بود. در ادامه به بررسی دقیق‌تر اصول کلیدی و جوانب مختلف پژوهش پساکیفی پرداخته شد. این بخش شامل تحلیل روش‌های جمع‌آوری داده‌ها، تحلیل داده‌ها و چالش‌ها و محدودیت‌هایی است که ممکن است پژوهشگران در استفاده از این روش با آن مواجه شوند. در این راستا، مقایسه‌ای از پارادایم، هستی‌شناسی و موضوع پژوهش‌های کیفی و پساکیفی ارائه شد تا تفاوت‌های این دو روش روشن شود. درنهایت، جمع‌بندی مطالب و نقد و بررسی روش از منظر پژوهشگران در قسمت بحث و نتیجه‌گیری ارائه شد.
یافته‌ها: باوجود توجه به روش پساکیفی، هنوز تعریف روشن، دقیق و واحدی برای پژوهش پساکیفی وجود ندارد. پژوهشگران به‌ندرت تعاریف صریحی از پسا‌کیفی ارائه می‌کنند: زیرا سؤال از «چیستی» پساکیفی حضور و ماندگاری را متبادر می‌کند؛ درحالی‌که این واژه ذاتاً ناپایدار و بی‌نهایت است. دوم، اصلاً نباید پسا‌کیفی را تعریف کرد؛ زیرا نام‌گذاری، عملی محدودکننده، ثابت و بسته است. پژوهش‌های پساکیفی نمایانگر رویکردهایی بدون ساختارهای هنجاری و مرزهای مشخص هستند. این پژوهش‌ها متنوع بوده و می‌توانند در هر زمان و مکانی آغاز شوند؛ اما به‌دلیل عدم‌ قطعیت و نامشخص بودنشان ممکن است احساس سردرگمی و عدم اطمینان ایجاد کنند. به‌طورکلی، پژوهش پساکیفی نشان‌دهندۀ تغییر قابل‌توجهی از پژوهش‌های کیفی سنتی است که بر خلاقیت، آزمایش و انحراف از روش‌های انسان‌محور تأکید دارد و مبتنی‌بر پساساختارگرایی و پساانسان‌گرایی است و نیز بر سیالیت تولید دانش به‌جای روش‌شناسی ثابت تمرکز دارد.
باید توجه داشت که رویکرد پساکیفی به معنای رد کامل روش کیفی نیست؛ بلکه بر روی پیوستاری قرار دارد که بینش‌های ارزشمندی از این رویکرد به دست می‌آورد و تمرکز آن را تغییر می‌دهد تا شامل عوامل انسانی و غیرانسانی شود. برخی از ویژگی‌های روش تحقیق پساکیفی در زیر مشخص شده‌اند:

پارادایم پساانسان‌گرایی: در نظریه‌های پسا، همه مفاهیم عمده معرفت‌شناختی و روش‌شناختی ساختارشکنی می‌شوند؛
هستی‌شناسی مسطح: در هستی‌شناسی مسطح (پساکیفی) سوژه، ابژه و زبان همیشه درهم‌تنیدهاند و انسان وجود جداگانه‌ای ندارد، بلکه همه با هم به وجود می‌آیند؛
هدف: هدف پژوهش پساکیفی کاهش خشونت معرفتی با اتخاذ معرفت‌شناسی‌هایی است که در برابر تصورات ازپیش‌ساخته‌شده فرهنگ مقاومت می‌کند؛
موضوع: پژوهش‌های پساکیفی بر شناسایی ساختارها و گفتمان‌هایی تمرکز می‌کند که به افراد اجازه می‌دهد چیزهای خاصی را بیان کنند؛ زیرا سوژه‌های انسانی در ساختارها تولید می‌شوند و صدای آنها اغلب تنها بازتولید و پژواک ساختار است؛
شروع: برخلاف پژوهش‌های کیفی مرسوم که با روش‌شناسی هدایت می‌شود، پژوهش‌های پساکیفی براساس نظریه هدایت می‌شود. بدین معنا که هیچ مشکل متمایز و ازپیش‌موجود یا نقطه شروع بیرونی وجود ندارد؛
جمع‌آوری داده‌ها: در پژوهش‌های پساکیفی، محقق قبل از انجام تحقیق وجود ندارد. محقق با آنچه مطالعه می‌کند درگیر می‌شود؛
تجزیه‌وتحلیل: در پژوهش‌های پساکیفی، تفسیر و تحلیل داده‌ها از طریق کدگذاری، کاهش داده‌ها به مضامین، و نوشتن روایت‌های شفاف انجام نمی‌شود و این رویکردها را بسیار ساده تلقی می‌کنند؛ بنابراین از برخورد متراکم و چندلایه داده‌ها جلوگیری می‌کنند؛
ادبیات: در تحقیقات پساکیفی ادبیات سهم و جایگاهی ندارد؛
محدودیت‌ها: ازآنجایی‌که پژوهش‌های پساکیفی حاصل تفکر است، محدودیت تفکر غیرقابل‌تصور است. به محض اینکه محقق به محدودیت خاصی فکر می‌کند، بخشی از تحقیق می‌شود و بنابراین، دیگر محدودیت نیست.

بحث و نتیجه‌گیری: تأمل بر پژوهش پساکیفی نشان می‌دهد که این رویکرد به تحلیل دقیق‌تر و چندبعدی از واقعیت‌ها و ایجاد دانش جدید و معنادار منجر می‌شود. با توجه به پیچیدگی‌های روزافزون جوامع و نیاز به فهم عمیق‌تر از پدیده‌های اجتماعی، روش‌شناسی پساکیفی به‌عنوان ابزاری کارآمد برای بازنگری در مفاهیم و روش‌های سنتی پژوهش کیفی مطرح شده است. این رویکرد نه‌تنها به تحلیل دقیق‌تر و چندبعدی از واقعیت‌ها کمک می‌کند، بلکه امکان ایجاد دانش جدید و معنادار را نیز فراهم می‌آورد. یکی از ویژگی‌های بارز روش‌شناسی پساکیفی، تأکید بر عدم قطعیت و ابهام در فرآیندهای پژوهشی است. این رویکرد به پژوهشگران اجازه می‌دهد تا از چارچوب‌های هنجاری و مرزهای مشخص فراتر رفته و به بررسی پدیده‌ها از زوایای مختلف بپردازند. روش‌شناسی پساکیفی به پژوهشگران یادآوری می‌کند که دانش یک فرآیند جمعی است که تحت تأثیر عوامل مختلف اجتماعی، فرهنگی و تاریخی شکل می‌گیرد. این رویکرد به‌ویژه درزمینۀ مطالعات سازمانی و اجتماعی اهمیت دارد؛ زیرا می‌تواند به تحلیل بهتر روابط میان انسان‌ها و محیط کمک کند. باوجوداین، چالش‌هایی نیز در مسیر پذیرش و اجرای روش‌شناسی پساکیفی وجود دارد. یکی از این چالش‌ها، احساس عدم اطمینان و سردرگمی ناشی از نبود ساختارهای هنجاری مشخص است. پژوهشگران باید با این چالش‌ها روبه‌رو شوند و راهکارهایی برای مدیریت ابهام‌ها پیدا کنند تا بتوانند از مزایای این رویکرد بهره‌برداری کنند. با توجه به تنوع روش‌ها و رویکردهای موجود در این زمینه، انتظار می‌رود که پژوهشگران با استفاده از این رویکرد بتوانند به تحلیل عمیق‌تر و جامع‌تری از پدیده‌های انسانی دست یابند. ازاین‌رو، تأمل در روش‌شناسی پساکیفی نه‌تنها ضروری است، بلکه می‌تواند به شکل‌گیری گفتمانی نوین منجر شود که به فهم بهتر واقعیت‌های پیچیده انسانی کمک کند.
 

کلیدواژه‌ها