موضوع: اختلافات رسانهای بهویژه در دنیای معاصر که با سرعت انتشار اطلاعات روبهرو هستیم، یکی از چالشهای عمده نظامهای حقوقی و قضائی در سرتاسر جهان به شمار میروند. رسانهها بهعنوان یک ابزار تاثیرگذار در جامعه، اغلب در معرض شکایات و دعاوی مختلف قرار میگیرند که این دعاوی ممکن است جنبههای حقوقی، اقتصادی و اجتماعی داشته باشند. در این میان، روشهای قانونی و غیرحقوقی مختلفی برای حل این اختلافات وجود دارد که هرکدام ویژگیها و پیچیدگیهای خاص خود را دارند. پرسش اصلی این تحقیق آن است که «چه روشهای قانونی و غیرحقوقی مرسومی برای فیصله اختلافات رسانهای وجود دارد؟» و در این راستا، بهویژه این پرسش مطرح میشود که «چگونه دادگستری خصوصی میتواند تضمینکننده کیفیت، امنیت و ضمانت اجرایی لازم برای حل اختلافات رسانهای باشد؟» هدف این تحقیق بررسی و تحلیل این روشها، بهویژه با مطالعه تطبیقی نظامهای حقوقی جمهوری اسلامی ایران و ایالات متحده آمریکا است. در این پژوهش، ضمن تحلیل روشهای قانونی، همچون سیستم تسویهحساب، روشهای غیرحقوقی همچون داوری و حل اختلافات بهصورت داوطلبانه نیز بررسی خواهد شد. در این تحقیق، تأکید بر این نکته است که، علاوه بر فرایندهای قضائی، روشهای غیرحقوقی میتوانند بهطور قابلتوجهی در کاهش حجم پروندههای دادگستری و همچنین حل و فصل اختلافات رسانهای به روشی مسالمتآمیز و موثر کمک کنند. با توجه به پیچیدگیها و تنوع دعاوی رسانهای، استفاده از این روشها میتواند به حل مشکلات بهویژه در زمینههایی که جنبههای تخصصی دارند، کمک کند. روش تحقیق: این پژوهش، تحلیلی و توصیفی است و با استفاده از مطالعه تطبیقی، به بررسی روشهای حقوقی و غیرحقوقی حل اختلافات رسانهای در دو نظام حقوقی جمهوری اسلامی ایران و ایالات متحده آمریکا پرداخته میشود. برای این منظور، ابتدا به جمعآوری اطلاعات مربوط به قوانین و مقررات حاکم بر رسانهها در هر دو کشور پرداخته شده و سپس روشهای حل اختلافات رسانهای در هر کدام از این نظامها تحلیل میشود. در بخش اول، اطلاعات از طریق مطالعه متون قانونی، آییننامهها، و دستورالعملهای قضائی مربوط به رسانهها در هر دو کشور جمعآوری میشود. این اطلاعات شامل قوانین شکایت رسانهای، فرآیندهای دادرسی، و روشهای جایگزین حل اختلاف در نظامهای حقوقی ایران و ایالات متحده است.در بخش دوم، روشهای غیرحقوقی حل اختلافات مانند داوری، تسویهحساب، و فرآیندهای جایگزین، بررسی شده و مقایسهای بین کاربرد این روشها در ایران و آمریکا صورت میگیرد. برای این منظور، از منابع ثانویه شامل مقالات علمی، گزارشها، و تحلیلهای موجود در این زمینه استفاده میشود. همچنین، با بهرهگیری از تحلیلهای تطبیقی، شباهتها و تفاوتهای میان دو نظام حقوقی از نظر مدیریت و حل اختلافات رسانهای بررسی میشود. روش تحقیق همچنین شامل تحلیل موارد واقعی و پروندههای نمونه از دو کشور است تا نشان دهد که چگونه سیستمهای حقوقی مختلف میتوانند بهطور مؤثر یا ناکارآمد در حل اختلافات رسانهای عمل کنند. در نهایت، این پژوهش از روشهای کیفی برای تحلیل دادهها استفاده میکند و نتایج حاصل از مقایسه تطبیقی و تحلیل پروندههای نمونه را برای پیشنهاد بهبود روشهای حل اختلافات رسانهای ارائه میدهد. یافتهها: تایج این پژوهش نشان میدهد که روشهای قانونی و غیرحقوقی مختلف برای حل اختلافات رسانهای بهطور گسترده در کشورها و نظامهای مختلف بهویژه در ایران و آمریکا مورد استفاده قرار میگیرند. در ایران، برخی از این روشها، همچون دادگاههای عمومی رسانهای، همچنان بهطور سنتی در حال اجرا هستند، در حالی که در ایالات متحده، قوانین و روشهای جدیدتری چون سیستم تسویهحساب و داوری رسانهای مطرح شده است. مطالعه تطبیقی دو نظام حقوقی ایران و ایالات متحده نشان میدهد که در ایالات متحده آمریکا، روشهای جایگزین حقوقی همچون سیستم تسویهحساب، که در آن طرفین بهصورت داوطلبانه از طریق شخص ثالث به حل اختلاف میپردازند، توانسته است موفقیتهایی در کاهش حجم پروندههای دادگستری داشته باشد. این روشها علاوه بر کاهش بار دادگستری، به حل مسالمتآمیز اختلافات کمک میکنند و از طرفی میتوانند اطمینان حاصل کنند که طرفین به تصمیمات نهایی پایبند خواهند بود. در جمهوری اسلامی ایران، با توجه به ساختار حقوقی خاص و تفاوتهای موجود در قوانین رسانهای، بسیاری از این روشها کمتر کاربرد دارند. با این حال، در سالهای اخیر، برخی از این مدلهای حقوقی مانند داوری در اختلافات رسانهای در حال معرفی و استفاده قرار گرفتهاند. این مدلها بهویژه در مواقعی که اختلافات رسانهای پیچیده و نیاز به تخصص دارند، مفید واقع میشوند. نتایج این پژوهش همچنین نشان میدهد که سیستمهای حقوقی باید توجه ویژهای به حقوق متهمان رسانهای و همچنین نیاز به حفظ منافع عمومی و شفافیت در فرآیندهای قضائی داشته باشند. به همین دلیل، روشهای غیرحقوقی در بسیاری از موارد میتوانند نقش مکملی برای دادگاهها ایفا کنند. بحث و نتیجهگیری: بحث در این زمینه نشان میدهد که روشهای حقوقی و غیرحقوقی میتوانند بهطور قابل توجهی در فیصلهاختلافات رسانهای موثر باشند. در حالی که دادگاههای سنتی ممکن است به دلیل فرآیند طولانی و پیچیدگیهای خود قادر به حل سریع و مؤثر دعاوی رسانهای نباشند، روشهای غیرحقوقی مانند داوری و سیستمهای تسویهحساب به عنوان گزینههای مفید و کارآمد در کاهش بار دادگستری مطرح شدهاند .در ایالات متحده، سیستم تسویهحساب، بهویژه در موارد مربوط به رسانهها، به دلیل انعطافپذیری بالا و امکان دستیابی به توافقات سریع و قابل اجرا، بهطور گسترده استفاده میشود. این روش با توجه به طبیعت مشاجرات رسانهای، که ممکن است اغلب به صورت فنی و تخصصی باشند، بهویژه مفید است. در جمهوری اسلامی ایران، باوجود پیشرفتهایی در زمینه استفاده از روشهای غیرحقوقی، هنوز این روشها بهطور کامل در سیستم قضائی رسانهای پذیرفته نشدهاند. اما با توجه به ظرفیتهای موجود و نیاز به حل سریع و کمهزینه اختلافات، میتوان از این مدلها در کنار روشهای قضائی استفاده کرد. در نهایت، تحقیق حاضر نشان میدهد که برای تضمین کیفیت، امنیت و اجرای بهتر تصمیمات، استفاده از ترکیبی از روشهای قانونی و غیرحقوقی ضروری است. علاوه بر این، نهادهای قضائی باید به تدریج از این روشهای غیرحقوقی حمایت کنند و فرآیندهای قضائی را بهگونهای طراحی کنند که هم پاسخگوی نیازهای رسانهها باشد و هم از شفافیت و عدالت برخوردار باشد.
Ansārī, Bāqīr (2012). Civil responsibility of mass media. Tehran: Deputy of Research, Compilation and Revision of Laws and Regulations. [In Persian]
Barrett, Franklin (1983). Good Names and Bad Law: A Critique of Libel Law and a Proposal, 18 U.S.F. L. Rev.1.
Brazil, Kahn, Newman, Gold (1986), Early Neutral Evaluation: An Experimental Effort to Expedite Dispute Resolution, 69 Judicature 279 [hereinafter cited as ENE].
Bush, R. (1984), Dispute Resolution Alternatives and Achieving the Goals of Civil Justice: Jurisdictional Principles for Process Choice, Wis. L. Rev. 893.
Camevale & Pegnetter (1985). The Selection of Mediation Tactics in Public Sector Disputes: A Contingency Analysis, 41 of Social Issues 65.
Folberg J. & Taylor A., (2019). Mediation: A Comprehensive Guide to Resolving Conflicts without Litigation. Michigan Law Review.
Gertz v. (1985) Welch, Brennan, J., dissenting.8 at 368, n. 3.
Goldberg & Brett (1983), An Experiment in the Mediation of Grievances 106 Monthly Lab. Rev. 23.
Hensler (1982), in The Pace of Litigation: Conference Proceedings (Adler, Felstiner, Hensler, & Peterson, eds.
Jacoubovitch & Moore Lambros (1982), The Summary Jury Trial and Other Alter-native Methods of Dispute Resolution. 103 Fed. Rules Decisions 461, 472.
Johnson Jr, V Kantor, & E. Schwartz (1982), Outside the Courts: A Survey of Diversion Alternatives in Civil Cases.
Kressel & Pruitt (1984), Thibaut & Walker, supra note 72 at 20; Vidmar, The Small Claims Court: A Reconceptualization of Disputes and an Empirical Investigation, 18 Law & Soc. Rev. 515.
Kritzer & Anderson (1983), The Arbitration Alternative: A Comparative Analysis of Case Processing Time, Disposition Mode, and Cost in the American Arbitration Association and the Courts. 8 Just. Sys. J. 6.
Levine (1987), Early Neutral Evaluation: A Follow-Up Report. 70 Judicature 236.
Levine (1989), Early Neutral Evaluation: The Second Phase. 1989 J. of Dispute Resolution, 1.
McMillan & Siegel (1981), Creating a Fast-Track Alternative Under the Federal Rules of Civil Procedure, 60 Notre Dame L. Rev. 431.
Pearson (1982), An Evaluation of Alternatives to Court Adjudication, 7 Just. Sys. J. 420.
Rubin (1985)., Experimental Research on Third Party Intervention in Conflict: Toward Some Generalizations, 87 Psych. Bull. 379.
Rubin J. & Brown B. (1980), The Social Psychology of Bargaining and Negotiation 55 Va.
Safaī, Seyed Hossein (2014), "The concept of grave fault in connection with the conditions of non-responsibility", the legal journal of the International Service Office of the Islamic Republic of Iran, issue 4, winter. [In Persian]
Thibaut J. & Walker L. (1975), Procedural Justice: A Psychological Analysis: 20, 25.
Thibaut, Walker & Lind (1975), Adversary Presentation and Bias in Legal Decision Making, 86 Harv. L. Rev. 386.
Vidmar (1984), Justice Motives and Other Psychological Factors in the Development and Resolution of Disputes, in The Justice Motive in Social Behavior: Adapting to Times of Scarcity and Change 195 (M. Lerner & S. Lerner, eds.
Wissler Roselle (1990) Media Libel Litigation: A Search for More Effective Dispute Resolution Author(s): L., Vol. 14, No. 5, Law and the Media (Oct), pp. 469-488P
Ziyāī Begdalī, Mohammad Reza (2015), Public International Law, Tehran: Ganj Danesh Publications, 28th edition. [In Persian]
حیدریان دولت آبادی, محمدجواد, & علی اکبری بابوکانی, احسان. (1403). کاوشی در روشهای حقوقی و غیرحقوقی موثر برای فیصلهی اختلافات رسانهای در داخل و خارج از محاکم دادگستری؛ (مطالعه تطبیقی: ایران و آمریکا). روش شناسی علوم انسانی, 30(120), 97-113. doi: 10.30471/mssh.2025.10413.2571
MLA
محمدجواد حیدریان دولت آبادی; احسان علی اکبری بابوکانی. "کاوشی در روشهای حقوقی و غیرحقوقی موثر برای فیصلهی اختلافات رسانهای در داخل و خارج از محاکم دادگستری؛ (مطالعه تطبیقی: ایران و آمریکا)". روش شناسی علوم انسانی, 30, 120, 1403, 97-113. doi: 10.30471/mssh.2025.10413.2571
HARVARD
حیدریان دولت آبادی, محمدجواد, علی اکبری بابوکانی, احسان. (1403). 'کاوشی در روشهای حقوقی و غیرحقوقی موثر برای فیصلهی اختلافات رسانهای در داخل و خارج از محاکم دادگستری؛ (مطالعه تطبیقی: ایران و آمریکا)', روش شناسی علوم انسانی, 30(120), pp. 97-113. doi: 10.30471/mssh.2025.10413.2571
VANCOUVER
حیدریان دولت آبادی, محمدجواد, علی اکبری بابوکانی, احسان. کاوشی در روشهای حقوقی و غیرحقوقی موثر برای فیصلهی اختلافات رسانهای در داخل و خارج از محاکم دادگستری؛ (مطالعه تطبیقی: ایران و آمریکا). روش شناسی علوم انسانی, 1403; 30(120): 97-113. doi: 10.30471/mssh.2025.10413.2571