نقد و تحلیل دیدگاه آمارتیاسن و آدام اسمیت در خصوص فلسفه اخلاق و امور سیاسی با تاکید بر نظریه احساسات اخلاقی

نوع مقاله : علمی - پژوهشی

نویسندگان

1 دانشکده کارآفرینی دانشگاه تهران

2 استاد، دانشکده اقتصاد، دانشگاه تهران، تهران، ایران

10.30471/mssh.2025.10948.2639

چکیده

این مقاله دیدگاه‌های آدام اسمیت و آمارتیاسن را در باب فلسفه اخلاق و سیاست با محوریت «نظریه احساسات اخلاقی» نقد و تحلیل می‌کند. آمارتیاسن با تأکید بر فضیلت، عدالت، همدردی و بی‌طرفی، معتقد است غفلت از چارچوب اخلاقی این اثر، تفسیرهای اقتصادی از «ثروت ملل» را مخدوش کرده است. اسمیت فضیلت را در سه ساحت تناسب، احتیاط و نیکوکاری تعریف کرده و آن را پیونددهنده خودخواهی و دگرخواهی می‌داند. عدالت نزد او، به‌عنوان فضیلتی بنیادین، نظم اجتماعی را تضمین کرده و حتی بر نیکوکاری اولویت دارد. آمارتیاسن با تمایز میان رویکرد «قراردادگرا» (هابز، رالز) و «مقایسه‌ای» (اسمیت، بنتام)، رویکرد اسمیت را در رفع بی‌عدالتی‌های آشکار، نظیر برده‌داری، مؤثرتر می‌بیند. مفهوم «ناظر بی‌طرف» اسمیت، برخلاف قراردادگرایی محدود، قضاوت‌هایی جهان‌شمول و مبتنی بر وجدان پاک ارائه می‌دهد. این مقاله، با بهره‌گیری از تحلیل رافائل، ریشه‌های بی‌طرفی اسمیت را در فرهنگ اسکاتلندی و متمایز از دیدگاه پیشینی کانت و نهادگرای رالز بررسی می‌کند. اسمیت همدردی و بی‌طرفی را از تجربه و وجدان انسانی برمی‌سازد، درحالی‌که کانت آن را از آزادی جهان‌شمول استنتاج می‌کند. شمول‌پذیری جهانی اسمیت، هرچند با تناقض ظاهری در عدم نقد نظام طبقاتی همراه است، نظام اخلاقی او را منسجم و کاربردی نشان می‌دهد. این چارچوب، به دلیل پیوند اخلاق و اقتصاد، برای تحلیل‌های سیاسی و اقتصادی معاصر راهگشاست.

کلیدواژه‌ها