بازی به عنوان بخش مهمی از زندگی روزمره، هزاران سال در زندگی بشر تداوم داشته است، اما کمتر از هفتاد سال است که نظریه بازی به صورت جدّی موضوع بررسیهای نظری و صورتبندیهای فنی قرار گرفته است. این مقاله، در نگرشی فلسفی، به عناصر بازی و نظریه بازی – که صورتبندی ریاضیاتی کنشهای بازیگران در موقعیّتهای راهبردی است – میپردازد.
ویتگنشتاین مدعی شد که عرضه تعریفی از بازی ممکن نیست. ما با بررسی اندیشههای ویتگنشتاین، به ارائه و ارزیابی دیدگاههای منتقدان او دربارﮤ بازی خواهیم پرداخت. سپس با اشاره به مؤلفههای شناختی بازی مانند نقش شاخص اطلاعات در بازی و حذف استراتژیهای مسلط اکید، نشان میدهیم که در بررسی این دو موضوع مسئله ارائه ملاکی برای تعیین میزان معقولیّت بازیگران رخ مینماید. پس از بیان پاسخ نظریه بازی تکاملی به این معضل، نقدهای وارد بر تفسیر تکاملی نیز بررسی خواهد شد.