چکیده مطالعات سازمان و مدیریت نشان داده است که تحت تأثیر رویکردهای متعدد و گاه متضاد دستخوش تحولات عمدهای قرار گرفته است و دلیل آن، تحول در منابع و روشهای معرفتی است که همواره به عنوان عوامل ناپایدار در محیط پیرامون مطالعات سازمان ومدیریت اتفاق افتاده است. از رویکرد مکانیکی و آشوب تا رویکرد اثباتی و معنایی که تحول اساسی در حوزههای معرفتشناسی، هستیشناسی، روششناسی و ... را در پی داشت؛ همگی بیانگر تأثیرپذیری مطالعات سازمان و مدیریت از این تحولات است. در این مقاله سعی شده است بخشی از تحولات روشی و معرفتی در مطالعات سازمان از دریچه رویکرد معناگرایی بررسی شود. این تحولات زمانی آغاز شد که عنصر معنا در فهم و تفسیر رفتار عاملان اجتماعی جایگاه ویژهای پیدا کرد. اینکه این تحولات چگونه مطالعات سازمان و مدیریت را تحت تأثیر قرار داد، سؤال مهمی است که مقاله به دنبال بررسی و پاسخ به آن است. بررسی به روش توصیفی- تحلیلی و با مراجعه به منابع اصلی انجام پذیرفته است.