چکیده قرون جدید دربردارندة نوع نگرش و انتخاب روش و تلاشهای علمی و فلسفی دانشمندان و فیلسوفان و علمای علوم اجتماعی است که در پنج قرن اخیر صورت گرفته و از انباشته شدن آنها، نوعی معرفت در خصوص پدیدهها به وجود آمده است. از آنجا که وقوف بر ساختار و عناصر تشکیلدهندة این معرفت که در علوم اجتماعی و انسانی متجلی گردیده است، ضروری مطالعات معرفتشناسانه برای ادراک هرچه صحیحتر علوم مختلف و از جمله علم اقتصاد است، شناخت برخی مؤلفههای این معرفتشناختی، از قبیل ریاضی و مکانیکی دیدن جهان، تجربهگرایی، عقلانیت، علمگرایی، اومانیسم، قانونگرایی، آزادی، لذتگرایی و دنیاگرایی، در این مقاله جستوجو شده و با معرفی مهمترین محورهای فکری و تحولآفرین مطروحه، در قرون هفدهم و هجدهم که عصر روشنگری نامیده شده، تلاش شده است تا حضور این مؤلفهها در نگرش و آراءِ اقتصاددانان مکتب کلاسیک تبیین شود. مقاله بر آن است که نگاه، روش، جهانبینی، واقعگرایی و سیاستگذاریهای اقتصاددانان کلاسیک برای حل مسائل اقتصادی محیطی که در آن زندگی میکردند، تا حدود بسیاری وامدار مؤلفههای معرفتشناختی عصر روشنگری است؛ مقولهای که لحاظ آن برای جامعة علمی اقتصادی کشور ما اهمیت بسیاری دارد