چکیده
ایدهها و اندیشهها در فرایند شکلگیری لزوماً ترتیبِ درست و مراحلِ منطقی خود را طی نمیکنند. آنها بیشتر، وقوع و ظهوری «طبیعی»دارند تا «منطقی». از همین روست که مطالعات دینداری، پیش از مدلسازی و مدلسازیها پیش از تأمل در مبانی ساخت مدلهای دینداری به ظهور رسیدهاند.
مدلسازی برای دینداری، از پی ِمطالعات بسیط اولیه در اطراف دینداری ضرورت پیدا کرد و کنکاش در منطق و مبانی ساخت مدلها نیز متعاقب چند دهه تلاش دینپژوهان در ساخت و عرضة مدلهای مختلف دینداری، موضوعیت یافته است.
این مقاله خود را در مرحلة اخیر از این فرایند، یعنی بررسیِ منطق و مبانی ساخت مدلهای دینداری تعریف میکند و مدعی است که درواقع ما با «دینداریها»و نه «دینداری»مواجهیم و مدل معتبر و مقبول هر دینداری را نیز تنها باید از همان دینِ خاص اخذ کرد. از این مدعا که در برابر دو رویکرد «عامگرا»و «خاصگرا»در کارِ مدلسازیِ دینداری مطرح گردیده، در هفت فراز دفاع شده است.