چکیده
در دورة جدید، به تبع علوم تجربی، بحث روش در فلسفه جایگاه ویژهای دارد. برخی اندیشمندان، روش ریاضی، جمعی روش هندسی و برخی روشهای متداول در علوم تجربی را در فلسفه بهکار بستهاند. ولفسون، مورخ تاریخ فلسفه، روش فرضی ‐ استنتاجی را که در علوم تجربی کاربرد دارد، برای مطالعة متنهای فلسفی و کلامی برگزیده است. او بر پایة این روش کوشیده است میان مکتبها و نظرهای به ظاهر غیر مرتبط ارتباط برقرار و گونهها یا دورهها و نظامهای جدید فلسفی را شناسایی کند. در این مقاله تلاش شده ضمن توضیح روش پیشگفته، از طریق مقایسة آن با دیگر روشها، مشکلات و کاستیهای آن بیان شود.