چکیده
نظریههای متعددی در باب چگونگی نظریهپردازی ارایه شدهاند. روششناسی دوبین اولین روششناسی منسجم در این حوزه محسوب میشود. نظریهپردازی به عنوان تخیل نظاممند اثر کارل وایک، روش عمومی نظریهپردازی لینهام، چرخهی نظریهپردازی کارلایل و کریستنسن و مدل نظریهپردازی ون دی ون از جملهی آثار دیگر در حوزهی نظریهپردازی هستند. عشق به روش در این روششناسیها، جدای از نظریهی کارل وایک، نظریهپردازی را در چنبرهی محدودیتهای سخت اثبات پژوهشی قرار داده است. ترس از تولید نظریه، در رشتهی مدیریت، حاصل این محدودیتهاست. چگونه میتوان با رعایت دغدغههای روششناسانه در این حوزه اظهار نظر کرد؟ مؤلف با نقد روششناسیهای موجود در زمینهی نظریهپردازی، نوعی روششناسی عمومی نظریهپردازی ارایه داده است که مدعی است میتواند جسارت نظریهپردازی را در افراد ارتقا دهد. این روششناسی از برخی عناصر روششناسیهای قبلی استفاده کرده؛ اما کلیتی متفاوت از آنها ارایه میدهد. پس از ارایهی چارچوب روششناسی، نمونههایی از نظریه و گونهشناسیهای تدوینی بر اساس این روششناسی مطرح خواهد شد.