چکیده
مقالهی حاضر هفت بخش دارد. در بخش اول، مقدمهای در مورد رویکرد معناشناختی ارایه میشود. بخش دوم به تفاوتهای رویکردهای سنتی و معناشناختی اشاره میکند. در رویکرد معناشناختی، مدلها نقشی اساسی دارند. جوهر اصلی این دیدگاه این است که نظریهها چیزی بیشتر از مجموعهای از مدلها نیستند و بنا بر این، شاخصهی نظریهها و فهم اینکه آنها چگونه جهان را بازنمایی میکنند، در صورتی که چنین کنند، به مفهوم مدل وابسته است. در بخش سوم، به نقش مدلها در این رویکرد اشاره شده و در بخش چهارم، به معرفی دو شاخهی معروفتر رویکرد معناشناختی یعنی ساختارگرایی و حالت ـ فضا پرداخته میشود. بخش پنجم به این موضوع میپردازد که بر خلاف تصور رایج در مورد غیر واقعگرایانه بودن دیدگاه معنایی میتوان همانند فیلسوفانی نظیر ساپی و گییر تعبیری واقعگرایانه از این رویکرد داشت. بخش ششم به نقدهایی که به رویکرد معناشناختی وارد آمده، و بخش آخر به برخی رویکردهای جایگزین اشاره میکنند.[1]
[1]. استاد ارجمند، جناب آقای دکتر علی پایا مقالهی حاضر را با حوصله مطالعه و نکات و اصلاحات متعددی را پیشنهاد کردند. اصلاحات پیشنهادی را در متن اعمال و برخی از نکات را به صورت پاورقی و با عنوان «پایا، 1388» ذکر کردهام. به این وسیله از زحمات ایشان تشکر میکنم.