چکیده
تحلیل مفاهیم مورد استفاده در علوم، یکی از فعالیتهای جدی در حوزه روششناسی و فلسفه علم است. در این مقاله، برای کسب بصیرت نظری از موقعیت فرهنگی جامعه، به سرمشقهای نظری (پارادایم) در جامعهشناسی و مردمشناسی پرداخته شده است. این مقاله با کند و کاوی در مورد مفهوم فرهنگ و با بهرهمندی از مطالعهی مقایسهای و مدلهایی که از پارادیمها مشتق میشوند، انجام شده است.
با الهام از نظریهها و مفاهیم جامعهشناسی و مردمشناسی، دو گروه اساسی از مفاهیم در انسانشناسی و سه گروه پایه در جامعهشناسی شناسایی شدند. فرضیهی عمومی مقاله این است که مفهوم فرهنگ در پارادایم جامعهشناسی و مردمشناسی متفاوت است.
در اولین گام، به دلیل رابطهی انسان با خود، سایر انسانها و خداوند، مفهوم عالی از فرهنگ را به دست آوردهایم که دو بعد اساسی دارد: «داخلی ـ ذاتی» و «خارجی ـ رفتاری». در این رابطه، «معنای معنوی از فرهنگ در رابطهی انسان با خداوند»، هدف اصلی مفهومسازی انتقادی ما را شکل داده است.