چکیده
در این مقاله، رویکرد ساختگرایی اجتماعی در حوزهی فلسفه و جامعهشناسی علم معرفی و بررسی میشود. از دید فلسفی، ساختگرایی اجتماعی با شکست فلسفههای علم استاندارد، چه اثباتگرا و چه ابطالگرا و مطرح شدن تزهایی مانند نظریهبار بودن مشاهدات، تعین ناقص نظریات و قیاسناپذیری پارادایمها، رقیب فلسفههای استاندارد علم است.
از لحاظ تاریخی، ساختگرایی اجتماعی، در دو جریان جامعهشناسی معرفت و جامعهشناسی علم ریشه دارد و به دنبال رسیدن به فهمی درست و کامل از علم در زمینهی اجتماعی آن است. با توجه به جایگاه ساختگرایی اجتماعی، در بررسی این رویکرد تلاش شده است از متون جامعهشناسی، در کنار متون فلسفهی علم استفاده شده، انواع برساختگرایی اجتماعی، ادعاها و نتایج هر کدام، به دقت بررسی گردند.
در نهایت، انتقادهای مطرحشده دربارهی ساختگرایی اجتماعی و پاسخهای آنان بررسی میشوند تا نقاط ضعف و قوت این جریان مشخص گردند.