دو نوع اصلی پژوهش در علوم رفتاری بهکار رفته است: پژوهش کمی و پژوهش کیفی. پژوهش کمّی مبتنی بر پارادایم اثباتگرایی است که به دنبال ارائه تبیینهایی مبتنی بر قوانین جهانشمول و هدف اصلی آن اندازهگیری عینی دنیای اجتماعی، آزمودن فرضیهها و، پیشبینی و کنترل رفتار انسان است. در مقابل، پارادایم کیفی ریشه در ضداثباتگرایی و رویکرد پدیدارشناسی داشته، و فردنگر ماهیتاً طبیعتگراست و هدف اصلیاش درک حیات اجتماعی و معنایی است که افراد به زندگی روزمره خود میدهند. این مقاله به بررسی زیربنای فلسفی و پرسشهای فلسفی مرتبط با پژوهش پرداخته و اصول موضوعه دو پارادایم اثباتگرایی و پدیدارشناسی در پژوهش را مورد کنکاش قرار داده است.