فرهنگ سازمانی از مهمترین عناصر سازمانی است که بُعد معنایی را شکل میدهد. رفتار انسانی در سازمان در پرتو چنین عنصری تفسیر و شناخته میگردد، فرهنگ سازمانی، خود تحت پارادایمهای روششناختی متعددی تجزیه و تحلیل گردیده است، از پارادایم کارکردی ـ ساختی گرفته تا پدیدارشناسی و هرمنوتیکی که به دنبال فهم معنایی و تاریخی از آن است. این مقاله سعی کرده تا در ابتدا تأثیر روششناسی هرمنوتیک را در دانش سازمانی نشان دهد، آنگاه با نگاه تاریخی به موضوع فرهنگ سازمانی از دریچه روشهای مذکور و با تأکید بر روشهای معناکاوانه و تفسیری به تجزیه و تحلیل آن بپردازد.