در باب جامعه شناسى تاریخى

نویسنده

. عضو گروه علوم اجتماعى پژوهشگاه حوزه و دانشگاه

چکیده

یکى از پدیده هاى علمى در نیمه ى دوم قرن بیستم، ظهور مطالعات میان رشته اى در محافل علمى است. مطالعات میان رشته اى على رغم کارآمدى بالا در راستاى پیشرفت علم، مسائل و مشکلاتى را براى دانشمندان به همراه داشته است. اختلاف در تصدّى این مطالعات از جمله ى این مسائل و مشکلات است. این مشکل در مورد مطالعات میان رشته اى تاریخ و جامعه شناسى نیز وجود دارد.
در این مقاله پس از ارائه ى تعریفى از جامعه شناسى تاریخى، راه حلى براى رفع این مشکل پیشنهاد شده است. براساس این راه حلّ، چنانچه جامعه شناس براى فهم پدیده هاى اجتماعى زمان خود، به بررسى تاریخ پدیده ها و مسائل اجتماعى بپردازد، «جامعه شناسى تاریخى» شکل مى گیرد; امّا اگر مورّخ براى فهم بهتر وقایع تاریخى از نظریه هاى اجتماعى استفاده کند، «همکارى تاریخ و نظریه هاى اجتماعى» شکل خواهد گرفت. طبق این بیان، جامعه شناسى تاریخى مطالعه ى جامعه و پدیده هاى اجتماعى و دگرگونى هاى آنها در بستر زمان بوده و بر این باور است که ساختارهاى اجتماعى کنونى و شیوه هاى جدید کنش متقابل اجتماعى را نمى توان بدون یک چشم انداز تاریخى مورد بررسى قرار داد; امّا در همکارى تاریخ و جامعه شناسى، هدف مطالعه ى وقایع تاریخى است و از آن جا که تاریخ از علوم مصرف کننده است، مى توان با استفاده از نظریه هاى جامعه شناسى، گذشته را به نحوى تفسیر کرد که گذشتگان نمى توانستند.

کلیدواژه‌ها