دانشجوى دکتراى علوم سیاسى پژوهشگاه علوم انسانى و مطالعات فرهنگى.
چکیده
در این نوشته تلاش بر آن است تا به برخى از مؤلفه هاى فلسفه ى تاریخ در اندیشه ى ابن خلدون و اساس کار وى، یعنى تغییر روش «نقّالى تاریخى» به «نقّادى تاریخى»، پرداخته شود. از آن جا که این تکاپو بدون خردورزى چندان معنا ندارد، سعى بر آن است تا زوایاى پیدا و پنهان کتاب مقدمه از نظرگاه خردگرایى مورد پژوهش قرار گیرد. پس از تبیین مفاهیم نوشته، با توجه به آن که کلیدواژه ى عقلانیت، در گذر زمان، دگرگونى هایى اساسى به خود دیده است، نسبت سنجى میان مفهوم جدید و سنتى آن امرى بایسته به نظر مى آمد; لذا از سویى به بحث «تعامل یا تضاد عقل و دین» و از سویى دیگر، به بحث «عقلانیت ابزارانگار یا غایت مدار» پرداخته مى شود که در واقع مى تواند تا حد مطلوبى، بیان کننده ى تفاوت نگرشى میان دو نگره ى مذکور باشد. در پایان نیز به برخى از مؤلفه هاى فلسفه ى تاریخ ابن خلدون از جمله: نقادى تاریخى، واقع گرایى، علت شناسى و باطن شناسى رویدادها و تحلیل قیاسى اشاره گردیده است.