مدیر گروه روان شناسى دانشگاه آزاد اسلامى واحد تنکابن.
چکیده
آیا طرح رویکرد یا مکتبى جدید در روان شناسى با عنوان «روان شناسى اسلامى»، با توجه به مبانى علمى، روش شناختى و فلسفى ممکن است؟ براى پاسخ به این سؤال باید ابتدا با توجه به تحول تعاریف روان شناسى، وجود تبیین هاى متفاوت از رفتار، جهت گیرى هاى روشىِ گوناگون، و با تأکید بر پیچیدگى واقعیت، امکان شناسایى و طرح موضوع جدید و اتخاذ سمت گیرىِ روشى و نظرىِ تازه را بررسى کرد. مؤلف با تأمل در مؤلفه هاى فوق و طرح رویکردهاى علم شناختى، به نقد دیدگاهى پرداخته است که مدعى است علم با پدیده هاى عریان سروکار دارد. آنگاه مى کوشد با روش مقبول جامعه علمى، فرضیه هاى خود را به آزمون بگذارد و یافته ها را از حریم خودِ روانى، دینى، فرهنگى و فلسفى به حریم مشترک بین آدمیان بکشاند. مقاله در ادامه به بررسى سه روندى که از پیش فرض هاى اسلامى یا بومى متأثر است، پرداخته و در پایان براى گسترش تحقیقات روان شناسى با دیدگاه هاى بومى و اسلامى پیشنهادهایى را عرضه کرده است.