واکاوی روش‌شناسی واسازی در پژوهش کیفی (از تئوری تا عمل)

نوع مقاله : علمی - پژوهشی

نویسندگان

1 دانشیار گروه علوم تربیتی، دانشکده علوم انسانی، دانشگاه طلوع مهر، قم، ایران.

2 دانشیار، گروه مدیریت آموزشی، دانشگاه آزاد اسلامی، واحد قم، قم، ایران،

10.30471/mssh.2025.10538.2584

چکیده

مقدمه و اهداف: فهم عمیق پدیده‌های اجتماعی و فرهنگی در دنیای پیچیده امروز، حیاتی است. پژوهش‌های کیفی، با تمرکز بر تجارب زیسته و معانی برساخته شده، دریچه‌ای به‌سوی درک این پیچیدگی‌ها می‌گشایند. داده‌های کیفی، به‌ویژه در حوزه‌های اجتماعی، فرهنگی و تربیتی، به‌دلیل ماهیت چندوجهی و ابهام، نیازمند روش‌های تحلیلی عمیق‌ترند. «واسازی»، رویکردی نوآورانه است که با بررسی ابعاد مختلف پدیده، امکان دستیابی جامع‌تر به داده‌ها و نتایج را فراهم می‌کند. واسازی، افسانه «وضوح» متن را به چالش می‌کشد و بخش‌های پنهان سنت فلسفی را آشکار می‌کند.
واسازی، وجهی از نقد متافیزیک است که با واکاوی ساختارها، خاستگاه و نقش مرکز مقتدر را برملا می‌کند. واسازی دریدایی به معنای تخریب نیست؛ بلکه ریشه در اندیشه‌های ژاک دریدا دارد و با مفاهیمی چون «مرکززدایی»، «دیفرانس» و «بازی معنا» به نقد لوگوسانتریسم می‌پردازد. دریدا، با زیر سؤال بردن ثبات معنا، زمینه‌ای برای خوانش‌های چندگانه ایجاد می‌کند. او معتقد است هر متنی، حضور «دیگری» را منعکس می‌کند که کلید فهم معناست.
کاربرد واسازی در پژوهش‌های کیفی، با وجود پتانسیل بالا، با چالش‌هایی روبه‌روست. پیچیدگی مفهومی، ابهام در اجرا و نیاز به تفسیر دقیق، از جمله دشواری‌های پژوهشگران است. ازاین‌رو، تبیین چهارچوبی عملیاتی و ارائه راهکارهای کاربردی برای واسازی در پژوهش‌های کیفی، ضروری است.
این پژوهش، با هدف واکاوی روش‌شناسی واسازی در تحلیل داده‌های کیفی و ارائه چهارچوبی عملیاتی، درصدد پاسخگویی به سؤالاتی در مورد روش‌ها، ابزارها، مزایا، چالش‌ها و کاربردهای واسازی در پژوهش‌های کیفی، به‌ویژه در حوزه‌های اجتماعی، فرهنگی و تربیتی است. سؤال اصلی پژوهش این است که چگونه می‌توان با واسازی، به تحلیل و تفسیر دقیق‌تر داده‌های کیفی دست یافت؟ هدف نهایی، ارائه راهکارهایی برای به‌کارگیری مؤثر واسازی و فهم عمیق‌تر پدیده‌هاست.
روش: این پژوهش، روش واسازی را به‌عنوان رویکردی نوآورانه در تحلیل داده‌های کیفی، به‌ویژه در حوزه‌های اجتماعی، فرهنگی و تربیتی بررسی می‌کند. پیچیدگی داده‌های کیفی، نیاز به روش‌های تحلیلی عمیق‌تر، مانند واسازی را ایجاب می‌کند. واسازی با آشکارسازی مفروضات پنهان، تناقضات درونی و روابط قدرت، تحلیل چندوجهی و انتقادی را ممکن می‌کند. این پژوهش با بررسی مبانی فلسفی واسازی، به‌ویژه اندیشه‌های دریدا، و ارائه چهارچوبی عملیاتی، به پرسش‌هایی در مورد روش‌ها، ابزارها، مزایا، چالش‌ها و کاربردهای واسازی در پژوهش‌های کیفی پاسخ می‌دهد.
برای انجام این پژوهش مروری، جستجوی نظام‌مند منابع علمی در پایگاه‌های داده داخلی با کلیدواژه‌های «واسازی»، «پژوهش کیفی»، «دریدا»، «تحلیل انتقادی»، «مدیریت آموزشی» و «معنا» انجام شد. معیار ورود به مطالعه، مقالات فارسی‌زبان در مورد کاربرد واسازی در پژوهش‌های کیفی بود. پس از غربال‌گری اولیه عناوین و چکیده‌ها، 21 مقاله برای مطالعه کامل انتخاب شدند. یافته‌ها نشان می‌دهند واسازی با زیر سؤال بردن ثبات معنا، به درک عمیق‌تر پدیده‌های اجتماعی و فرهنگی و توسعه نظریه‌های جدید کمک می‌کند. در مدیریت آموزشی، این رویکرد با تحلیل انتقادی برنامه‌های درسی، سیاست‌گذاری‌ها و ارزشیابی، باورهای رایج را به چالش می‌کشد و سیستم‌های عادلانه‌تر و یادگیری‌محور طراحی می‌کند. پیچیدگی واسازی، نیاز به آموزش و تمرین کافی و توجه به زمینه را ضروری می‌کند. واسازی به‌عنوان رویکردی مکمل، تفکر انتقادی را تقویت و زمینه تحولات مثبت در علوم انسانی را فراهم می‌کند. این پژوهش با بررسی نقاط قوت و ضعف واسازی، درک جامع‌تری از این روش ارائه و ارتباط آن با سایر روش‌های کیفی را بررسی می‌کند.
نتایج: یافته‌های پژوهش نشان می‌دهد که واسازی، با زیر سؤال بردن ثبات معنا، به درک عمیق‌تر پدیده‌های اجتماعی، فرهنگی و تربیتی و توسعۀ چهارچوب‌های نظری نوین کمک می‌کند. این رویکرد، با آشکارسازی پیش‌فرض‌های پنهان، روابط قدرت و تناقضات درونی متن، زمینه‌ای برای خوانش‌های چندگانه و تفاسیر بدیع فراهم می‌کند. در مدیریت آموزشی، واسازی با تحلیل انتقادی برنامه‌های درسی، سیاست‌گذاری‌ها و فرایند ارزشیابی، باورهای رایج را به چالش می‌کشد و به طراحی سیستم‌های عادلانه‌تر و یادگیری محور کمک می‌کند. به‌عنوان‌مثال، واسازی مفهوم «نمره» در ارزشیابی تحصیلی، نشان می‌دهد که نمره نمی‌تواند به‌تنهایی معیار جامع سنجش یادگیری باشد و توجه به ابعاد دیگر یادگیری، مانند خلاقیت، تفکر انتقادی، مهارت‌های اجتماعی و توانایی حل مسئله، ضروری است.
همچنین، یافته‌ها نشان می‌دهد واسازی می‌تواند به پژوهشگران در حوزه‌های مختلف علوم انسانی، ازجمله ادبیات، فلسفه، مطالعات فرهنگی و علوم اجتماعی، در درک بهتر پیچیدگی‌های متون و پدیده‌های اجتماعی یاری رساند. با استفاده از واسازی، می‌توان به نقد و تحلیل انتقادی مفاهیم، گفتمان‌ها و ساختارهای قدرت پرداخت و زمینه را برای تغییرات مثبت اجتماعی و تربیتی فراهم نمود. به‌طورمشخص، این پژوهش نشان داد که چگونه می‌توان با به‌کارگیری واسازی در تحلیل داده‌های کیفی، به ابعاد پنهان و ناگفتۀ پدیده‌ها دست یافت و درک جامع‌تری از آنها به دست آورد. همچنین، یافته‌ها تأکید دارند که واسازی می‌تواند به‌عنوان ابزاری برای توانمندسازی گروه‌های به حاشیه رانده شده و تقویت صداهای نادیده گرفته شده مورد استفاده قرار گیرد. درنهایت، این پژوهش نشان می‌دهد که چگونه واسازی می‌تواند به‌عنوان یک روش مکمل در کنار سایر روش‌های کیفی، به درک بهتر و عمیق‌تر از پدیده‌ها کمک کند.
بحث و نتیجه‌گیری: از تحلیل‌های انجام‌شده می‌توان نتیجه گرفت که رویکرد واسازی نه‌تنها ابزاری نوین برای بازاندیشی در ساختارهای فکری است، بلکه زمینه‌ای برای شکستن قوالب ثابت برداشت‌های معمول فراهم می‌آورد. نتایج به‌دست‌آمده مؤید هستند که با به‌کارگیری این روش، پژوهشگران قادر به جداسازی مفاهیم پیچیده از دیدگاه‌های سنتی و ارائه نقدی عمیق‌تر می‌شوند. رویکرد یادشده با تأکید بر پویایی معنا و فروپاشی موانع تثبیت‌شده، فرصت‌های بین‌رشته‌ای ایجاد نموده و موجب ارتقای دانش انتقادی و بسط نظریه‌های نوین شده است. یافته‌های حاضر نشان می‌دهد تأثیر مستقیم این رویکرد در حوزه‌های اجتماعی و تربیتی موجب تحول نگرش نسبت به مسائل متنی و نقد ساختاری شده است. استفاده دقیق از اصطلاحات واژگانی و آشکارسازی اثرات پنهان عملیاتی شواهد محکم جهت بازسازی چهارچوب‌های مرتبط با عدالت ارائه نمود. این روش با واگذاری مسئولیت تفسیری به خوانندگان و ایجاد مشارکت فکری در تفسیر متون، تعادل بین نقد و بازسازی را برقرار کرده است. افزون‌برآن، امکان تطبیق شناخت در شرایط متغیر تاریخی، زبانی و فرهنگی فراهم و چالش‌های مفهومی با دیدگاهی نوین ارزیابی شده است. به‌طورکلی، نتایج پژوهش پیشنهاد می‌کند که واسازی به‌دلیل قابلیت بازنگری مبانی نظری و انعطاف‌پذیری در تحلیل، می‌تواند به‌عنوان رویکرد مکمل در کنار سایر روش‌های کیفی به کار رود. این یافته‌ها نویدبخش توسعه روش‌های انتقادی هستند و چهارچوب عملیاتی ارائه‌شده افق‌های تازه‌ای در مطالعات علوم انسانی گشوده است. این نتایج به تبیین ساختارهای نوین و بهبود تفسیر معارف منجر شده است. پژوهش‌های آتی می‌توانند به بررسی تأثیر واسازی بر توانمندسازی افراد و گروه‌های به حاشیه رانده شده و همچنین، به نقش آن در ایجاد تغییرات اجتماعی بپردازند.
تقدیر و تشکر: از استادان گران‌قدر که با حمایت‌ها و راهنمایی‌های ارزشمندشان، همواره الهام‌بخش و مشوق پیشرفت‌های علمی بوده‌اند، صمیمانه سپاسگزاریم.
تعارض منافع: مؤلفان اعلام می‌کنند در اجرای این پژوهش هیچ تعارض مالی، اعتباری یا شخصی وجود نداشته و مراحل تحقیق به شیوه‌ای شفاف انجام شده است.

کلیدواژه‌ها


  1. آهی، محمد و محمد طاهری. (۲۰۱۹). «نقد و تحلیل نظریۀ ساخت‌شکنی دریدا در فهم متون». نقد و نظر، 24(93): 127-149. ‪
  2. ابراهیمی، احترام؛ بهشتی، سعید و سوسن کشاورز. (۲۰۱۰). «بررسی اندیشه‌های تربیتی دریدا و نقد آن». رویکردهای نوین آموزشی، 5(1): 149-170.
  3. بالو، فرزاد. (۲۰۲۲). «از هرمنوتیک فلسفی گادامری تا ساختارشکنی دریدایی». نقد و نظریه ادبی، 6(2): 29-50.
  4. بهادری، سعید و سیف‌الله فضل‌اللهی قمشی. (۱۳۹۸). «مطالعه‌ای موردی در روش‌شناسی پژوهش واسازی به‌عنوان یک پژوهش کیفی». عیار پژوهش در علوم انسانی، 10(2 (پیاپی 20)): 53-66.
  5. حانیه، فلامکی؛ محمدمنصور، رشیدیان، عبدالکریم و شادی عزیزی. (۲۰۲۳). «بازخوانی کتاب «دگرگونی آرمان‌ها در معماری مدرن 1750-1950» اثر پیتر کالینز، بر اساس ساختارگشایی دریدا». مجله پژوهشهای فلسفی، 17(44): 296-311.
  6. خاتمی، محمود. (۱۳۸۶). «دریدا و ساختارشکنی». اشراق، 2(4 و 5): 213-224.
  7. خینفر، حسین و ناهید مسلمی. (1395). اصول و مبانی روش‌های پژوهش کیفی رویکردی نو و کاربردی. تهران: نگاه دانش.
  8. رحیمی زنجانبر، امیرحسین؛ بستانی، فاطمه و حسین زارع. (2019). «تحلیل نشانه -روان‌کاوی رمان نوجوان «مسابقه دات کام» با رویکرد واسازی». پژوهش‌های زبانی، 10(1): 59-82.
  9. شاقول، یوسف و سیدرحمان مرتضوی. (۲۰۱۱). «دریدا و دموکراسی». جستارهای سیاسی معاصر، 1(2): 47-63.
  10. ضمیران، محمد. (۱۳۹۵). ژاک دریدا و متافیزیک حضور. تهران: هرمس. ‪
  11. طاهرخانی، مصطفی و سید محمد قاری سید فاطمی. (۲۰۲۳). «ژاک دریدا و واسازی قانون». فصلنامه تحقیقات حقوقی، 25(100): 59-85.
  12. فتح‌الله‌زاده، حسن. (۲۰۱۲). «دریدا و گفتمان علوم انسان». شناخت، 4(2): 1-11.
  13. کریم‌زاده، بهمن؛ یاری دهنوی، مراد؛ باقری نوع‌پرست، خسرو و حمیدرضا علوی. (۲۰۱۹). «فلسفه نوشتار از دیدگاه دریدا و پیامدهای آن در تعلیم و تربیت». پژوهش‌نامه مبانی تعلیم و تربیت، 9(1): 130-149.
  14. کریمی گیلده، علی؛ صادق زاده قمصری، علیرضا؛ سجادی، سیدمهدی و خسرو باقری نوع‌پرست. (۲۰۱۶). «واسازی مفهوم «تفاوت‌های فردی دانش آموزان» و نقد آن از منظر رویکرد بازسازی». پژوهش‌نامه مبانی تعلیم و تربیت، 6(1): 69-82.
  15. کریمی، بیان. (۲۰۲۳). «ارزیابی مسئولیت‌های دانشگاه و دلالت‌های تربیتی آن در اندیشۀ دریدا». مدیریت دانشگاهی، 2(2): 76-95.
  16. منتظرقائم، مهدی و فرزاد غلامی. (۱۳۹۱). «نقد پسااستعماری روایت سریال قهوه تلخ از مدرنیته سیاسی ایرانی: با تأکید بر روش واسازی». مطالعات فرهنگی و ارتباطات، 28(8): 121-146.
  17. نجومیان، امیرعلی. (۱۳۸۵). «مفهوم دیگری در اندیشه ژاک دریدا (ج 4)». مقاله ارائه شده در همایش ادبیات تطبیقی خودی از نگاه دیگری.
  18. ویستر، راجر. (1373). «ژاک دریدا و واسازی متن». ترجمه عباس بارانی. ارغنون، زمستان 1373، شماره 4: 251-256.
  19. یوسفی، مهدی. (1397). «واسازی در جایگاه روش پژوهش کیفی: مطالعه موردی بررسی و تعیین اهداف تربیتی». عیار پژوهش در علوم انسانی، 9(2): 19-23.
  20. یوسفی، مهدی؛ ضرغامی همراه، سعید؛ قائدی، یحیی و علیرضا محمودنیا. (1394). «ساخت‌شکنی رابطه سلسله مراتب معلم و دانش‌آموز با توجه به اندیشه‌های ژاک دریدا». فصلنامه نوآوری‌های آموزشی، 14(55): 37-50.

 

References

  1. Ahi, M., & Taheri, M. (2019). A critique and analysis of Derrida’s theory of deconstruction in understanding texts. Naqd o Nazar, 24(93), 127–149. [In Persian].
  2. Bahadori, S., & Ghomshe, S. F. (2019). A case study of deconstruction research methodology as a qualitative research. The Criterion of Research in Humanities, 10(2), 53–66. [In Persian].
  3. Balu, F. (2022). From Gadamer’s philosophical hermeneutics to Derrida’s deconstruction. Literary Criticism and Theory, 6(2), 29–50. [In Persian].
  4. Derrida, J. (2016). Jacques Derrida and the metaphysics of presence. Tehran: Hermes. [In Persian].
  5. Ebrahim, E., Beheshti, S., & Keshavarz, S. (2010). An investigation of Derrida’s educational thoughts and its critique. New Approaches to Education, 5(1), 149–170. [In Persian].
  6. Fathzadeh, H. (2012). Derrida and the discourse of human sciences. Shenakht, 4(2). [In Persian].
  7. Hosein, Kh., & Moslemi, N. (2019). The principles and foundations of qualitative research methods: A new and applied approach. Negah Danesh. [In Persian].
  8. Karimi Gildeh, A., Sadeghzadeh Ghamsari, A., Sajadi, S. M., & Bagheri Nowparast, Kh. (2016). Deconstructing the concept of “individual differences of students” and its critique from the perspective of the reconstruction approach. Journal of Foundations of Education, 6(1), 69–82. [In Persian].
  9. Karimi, B. (2023). Evaluation of university responsibilities and its educational implications in Derrida’s thought. University Management, 2(2), 76–95. [In Persian].
  10. Karimzadeh, B., Yaridehnavi, M., Bagheri Noaparast, K., & Alavi, H. R. (2019). Philosophy of writing from Derrida’s point of view and its implications in education. Research Journal of Education Fundamentals, 9(1), 130–149. [In Persian].
  11. Khatami, M. (2007). Derrida and deconstruction. Eshraq, 4. [In Persian].
  12. Makhtari Far, D., Mohammadzadeh, Y., & Mohseni Zanouzi, S. J. (2021). The role of institutional quality in the impact of money supply growth on economic growth. Economic Research, 56(1), 111–143. [In Persian].
  13. Montazer Ghaem, M., & Gholami, F. (2012). Postcolonial critique of the Bitter Coffee TV series’ narrative of Iranian political modernity: With emphasis on the deconstruction method. Cultural and Communication Studies, 28(8), 121–146. [In Persian].
  14. Najoomian, A. (2006). The concept of the other in the thought of Jacques Derrida (Vol. 4). Paper presented at the Comparative Literature Conference, Self from the Perspective of the Other. [In Persian].
  15. Rahimi Zanjani Bar, A. H., Bestani, F., & Zare, H. (2019). Psychoanalytic analysis of the adolescent novel com with a deconstruction approach. Journal of Linguistic Research, 10(1), 59–82. [In Persian].
  16. Shaghoul, Y., & Mortazavi, S. R. (2011). Derrida and democracy. Contemporary Political Studies, 1(2), 47–63. [In Persian].
  17. Taherkhani, M., & Ghari Seyed Fatemi, S. M. (2023). Jacques Derrida and the deconstruction of law. Quarterly Journal of Legal Research, 25(100), 59–85. [In Persian].
  18. Webster, R., & Barani, A. (1994). Jacques Derrida and the deconstruction of the text. Organon, 4. [In Persian].
  19. Wright, A., Middleton, S., Hibbert, P., & Brazil, V. (2018). Getting on with field research using participant deconstruction. Organizational Research Methods, 23.

https://doi.org/10.1177/1094428118782589

  1. Yousefi, M. (2019). Deconstruction as a qualitative research method: A case study of examining and determining educational goals. The Criterion of Research in Humanities, 9(2), 19–32. [In Persian].
  2. Yousefi, M., Zarqami Hamrah, S., Ghaedi, Y., & Mahmoudnia, A. (2015). Deconstructing the hierarchical relationship between teacher and student with regard to Jacques Derrida’s ideas. Journal of Educational Innovations, 14(55), 37–50. [In Persian].
  3. Zendehbad, H., Falamaki, M. M., Rashidian, A., & Azizi, Sh. (2023). Rereading the book The Transformation of Ideals in Modern Architecture 1750–1950 by Peter Collins, based on Derrida’s deconstruction. Journal of Philosophical Research, 17(44), 296–311. [In Persian].