نقد مثبت روش‌شناسانه دین‌پژوهی شریعتی: جامعه‌شناسی دین یا جامعه‌‎شناسی تاریخی

نوع مقاله : علمی - پژوهشی

نویسندگان

1 دانشیار گروه علوم اجتماعی دانشگاه شهید چمران اهواز، اهواز، ایران.

2 دانش‌آموخته دکترای جامعه‌شناسی دانشگاه شهید چمران اهواز، اهواز، ایران

10.30471/mssh.2025.10668.2603

چکیده

مقدمه: علی شریعتی (1312-1356) به‌عنوان یکی از متفکران مسلمان معاصر، یکی از پُرکارترین اندیشمندان حوزه دین‎پژوهی است. بررسی آرای شریعتی از منظر جامعه‎شناسی ازآن‌رو ضرورت و اهمیت دارد که معمولاً در سرفصل برخی دروس رشته جامعه‎شناسی که در گروه‎های علوم اجتماعی دانشگاه‎های داخل کشور تدریس می‎شود، همچون نظریه‎های اجتماعی متفکران مسلمان، جامعه‎شناسی تاریخی و جامعه‎شناسی دین، رویکرد شریعتی جزء مباحث مطرح است؛ اما همواره با توجه به مسائلی ازجمله سابقه تحصیلی و مدرک دکترای وی، این سؤال پیش کشیده می‎شود که آیا مشخصاً می‎توان دیدگاه شریعتی را به‌عنوان یک دیدگاه جامعه‎شناسانه پذیرفت یا خیر؟
وجه تمایز میان «نظریه جامعه‎شناختی» و «نظریه اجتماعی» رشد نظریات جامعه‎شناختی در درون رشته جامعه‎شناسی دانشگاهی و مبتنی بر روش تحقیق علمی، نسبت به نظریات اجتماعی است که گروه اخیر در بیرون از رشته جامعه‎شناسی و بیشتر در قالب موضع‎گیری‎های نظری طرح شده‎اند. با عنایت به این تمایز، می‎توان این پرسش اصلی را مطرح کرد که آیا نظریات شریعتی از روش علمی جامعه‎شناسانه بهره برده‎اند و بنابراین، نظریه جامعه‎شناختی محسوب می‎شوند، یا اینکه تنها حاوی رویکردی اجتماعی به مسائل جامعه ایران و اسلام (به‌ویژه مباحث دینی و مذهبی) هستند؟ و نیز این پرسش فرعی که اگر رویکرد دین‎پژوهی وی با توجه به روش‎شناسی او، «جامعه‎شناختی» است، در آن صورت ذیل کدام‌یک از حوزه‎های جامعه‎شناسی دین یا جامعه‎شناسی تاریخی محسوب می‎شود؟ هدف مطالعه حاضر آن بوده که با تحلیل و بررسی مهم‎ترین متون دین‎پژوهی شریعتی، نقدی مثبت از هسته نظری و روش‎شناختی رویکرد وی ارائه، و ظرفیت‎های مثبت و جنبه‎های کاربردی روش‎شناسانه وی را شناسایی نماییم.
روش تحقیق: در مطالعه حاضر با استفاده از روش پژوهش اسنادی، مهم‎ترین متون دین‎پژوهی شریعتی که در آنها به‌طور مشخص از رویکرد و روش خود در مطالعه دین سخن گفته است (همچون اسلام‎شناسی، ایدئولوژی و تمدن و... ) را به شیوه هدفمند و نظری به‌عنوان نمونه انتخاب نموده و محتوا، مفاهیم برجسته و رئوس اصلی آنها را فیش‎برداری و با مبانی جامعه‎شناسی دین و جامعه‎شناسی تاریخی مقایسه کرده‎ایم تا بتوانیم ظرفیت‎های مثبت روش‎شناسانه رویکرد دین‎پژوهی وی را شناسایی نماییم.
نتایج: در خوانش آثار شریعتی واضح است که او با نظریات بنیان‎گذاران جامعه‎شناسی همچون دورکیم، وبر و مارکس با وجود برخی تفاسیر و برداشت‎های اشتباهش از آنها، آشنا بوده و در طرح مباحث خودش از رویکردهای آنها بارها بهره برده و حتی به تلفیق و گاه انتقاد از آنها به‌ویژه از رویکرد مارکس در بحث زیربنا / روبنا دست زده است. با توجه به اینکه تمرکز اصلی او بر تحلیل تاریخی دین اسلام با هدف برساختن تز اصلی خودش یعنی «بازگشت به خویشتن» بوده است، از روش خاصی تحت عنوان یک مخروط استفاده کرده و به‌صورت روشمند تاریخ تحول دین مسیحی در اروپا و دین اسلام در غرب آسیا را بررسی و مقایسه نموده است. بر همین اساس با عنایت به روشمند بودن مطالعه وی می‎توان یافته‎هایش را، که حاصل مقایسه تطبیقی و استفاده از روش تحلیل جامعه‎شناسانه بوده است، رویکردی جامعه‎شناختی دانست.
بحث و نتیجه‎گیری: میان جامعه‎شناسی دین و جامعه‎شناسی دینی تمایز عمده‎ای وجود دارد. جامعه‎شناسی دین علمی است که در آن دین به‌عنوان یک پدیده و نهاد اجتماعی مورد بررسی جامعه‎شناختی قرار می‎گیرد؛ اما جامعه‎شناسی دینی علمی است که از مبانی متافیزیکی دین برای تحلیل پدیده‎های اجتماعی کمک می‎گیرد. درحالی‌که آنچه از رویکرد دین‎پژوهی شریعتی برمی‎آید، نشان‎دهنده آن است که رویکرد وی جامعه‎شناسی دین نیست؛ بلکه در بهترین حالت نوعی جامعه‎شناسی دینی است؛ زیرا او سعی نموده است برخی از مفاهیم و پدیده‎های مطرح زمان خودش همچون دموکراسی و مردم‎سالاری را با مفاهیم سنتی دین اسلام توضیح دهد. او به چگونگی شکل‎گیری دین و یا به‌طورخاص دین اسلام نپرداخته است؛ بلکه از عناصر سنتی دین اسلام برای تحلیل مسائل روز جامعه خودش استفاده نموده است و به‌طور اخص، مذهب شیعه را بدین منظور به کار برده است و عناصر مهم آن همچون امت، امامت، شهادت، انتظار و... را به تناسب نیازهای جامعه زمانه خودش بروزرسانی کرده است.
ازسوی‌دیگر، اگرچه او چنین متذکر می‎شود: «در اینجا بگویم که من دارم جامعه‎شناسی دین می‎گویم و مرادم از توحید، توحید در تاریخ و در جامعه است و نه آنچه در کتاب و در حقیقت است»، اما رویکرد وی به‌هیچ‌عنوان برمبنای الحاد روش‎شناختی بنا نشده است؛ بلکه برعکس، تعریف او از انسان به‌عنوان سرآغاز بحثش شامل دوگانه «خدا - لجن» است که این دوگانه دیالکتیکی را در سایر عناصر نظریه خود همچون جامعه و تاریخ نیز به کار می‎برد و نظریه را بر همین مبنا طرح می‎کند و پیش می‎برد. اساساً نظریه او که مدلی است برای «انسان ایدئال شدن» و رسیدن به انسان ایدئال و جامعه ایدئال، یک «انسانِ خدایی» را در نظر دارد که به نهایت تعالی رسیده است.
در تحلیل ادیان بدوی نیز شریعتی تنها به تبعیت از دورکیم، که دین را تجلی روح یگانه جمعی می‎داند، از رویکرد دورکیم برای تأیید تز خود یعنی «توحید سرآغاز بینش مذهبی» بهره برده است، وگرنه شریعتی در اینجا همچنان وجود و حضور خدای واحد را مدنظر داشته و تنها به بررسی جلوه‎های بشری آن، آن هم به‌منظور اثبات این موضوع پرداخته است که اینها تنها تجلی همان خدای واحد هستند. به‌دیگرسخن، او از یک «تأیید جامعه‎شناسانه» برای تز خودش بهره برده است؛ همان کاری که در روش تحقیق کیفی معمول است و نظریه‎پردازان کیفی، نظریات داده‎بنیاد خود را با استفاده از تطبیق با رویکردهای نظری موجود به تأیید می‎رسانند. بنابراین، می‎توان گفت: رویکرد دین‎پژوهی شریعتی، جامعه‎شناسی دین نیست؛ بلکه جامعه‎شناسی دینی است که با حساسیت بیشتر می‎توان گفت: یک جامعه‎شناسی مذهبی (و نه جامعه‎شناسی مذهب) است.
ازسوی‌دیگر، از منظر جامعه‎شناسی تاریخی آنچه در رویکرد دین‎پژوهی شریعتی شاهد هستیم، نه‌تنها استفاده از داده‎های تاریخی (فارغ از اعتبار آنها)، بلکه ابداع یک روش تطبیقی و استفاده از آن برای تحلیل پدیده‎های تاریخی همچون تحولات اجتماعی است. شریعتی از یک مدل مخروطی برای تشخیص مهم‎ترین عناصر هر دوره تاریخی در تحولات غرب استفاده نموده و هدف او از این تطبیق به قول خودش این است که: «برای تقلید آگاهانه، یعنی شناخت دقیق مراحل تحول تاریخی غرب، باید تاریخ آن را دوره‎بندی کرد و تحولات را درک کرد تا بتوان روح حاکم بر هر دوره و تیپ فرهنگی هر دوره را تشخیص داد» (شریعتی، 1336، ص85). او در نتیجه تطبیق خود می‎نویسد: «بودن در قرن بیستم، غیر از زندگی کردن در قرن بیستم است. اول باید قرن خود را کشف بکنیم [ازطریق تطبیق با دوره‎های تحول غرب] بعد می‎توانیم از روشنفکرهای قرن مشابه خودمان در اروپا درس بگیریم. من معتقدم که وضع فعلی ما شبیه وضع اروپای قرن سیزدهم و چهاردهم است؛ یعنی اواخر قرون‌وسطی و اوایل قرون جدید، دوره انتقال از فئودالیته، دوره انتقال از مذهب سنتی به بورژوازی» (همان، ص167).
بنابراین، شریعتی در رویکرد خود نه‌تنها از تحلیل‎های جامعه‎شناسانه بهره برده و به‌موازات آن از داده‎های تاریخی استفاده کرده است، بلکه روشی را به‌طورخاص به‌منظور تطبیق دوره‎های تاریخی ابداع نموده است که می‎توان از این روش در پژوهش‎های تاریخی - تطبیقی استفاده کرد و به‌وسیله آن عناصر مهم هر دوره و فرآیند تحولات تاریخی را شناسایی نمود که این روش امکان مقایسه و تطبیق را برای محقق فراهم می‎کند. پس به‌طورکلی، می‎توان گفت: رویکرد دین‎پژوهی شریعتی را می‎توان ذیل جامعه‎شناسی تاریخی به شمار آورد و از آن بهره برد.
 
شکل 1: مخروط ابداعی شریعتی برگرفته از متن کتاب ایدئولوژی و تمدن
تعارض منافع: تعارض منافع نداریم.
 

کلیدواژه‌ها


  1. استنفورد، مایکل (1388). درآمدی بر تاریخپژوهی. ترجمه محمود صادقی. تهران: سمت.
  2. باتامور، تام، کیرنن، وی. جی و رالف میلی‎بند (1397). فرهنگ‌نامه اندیشه مارکسیستی. ترجمه اکبر معصوم‎بیگی. تهران: بازتاب‎نگار.
  3. برگر، پیتر (1399). سایبان مقدس. ترجمه ابوالفضل مرشدی. تهران: ثالث.
  4. تنهایی، حسین ابوالحسن (1390). جامعهشناسی دینی در شرق باستان. تهران: بهمن برنا.
  5. توسلی، غلامعباس (1392). «شریعتی: ایدئولوگ یا سوسیولوگ؟». دوماهنامه سیاسی راهبردی چشم‌انداز ایران. 53-55.
  6. جلایی‎پور، حمیدرضا و جمال محمدی (1403). نظریههای متأخر جامعهشناسی. تهران: نشر نی.
  7. رفیعی‎آتانی، فاطمه؛ ناصری­راد، محسن؛ میکائیلیان، ژانت و احسان خیرخواه­زاده (1391). «وابستگی مسیر به‌مثابه یک پژوهش جامعه‎شناسی تاریخی پزشکی: یک پارادایم تاریخی دانش پزشکی». تاریخ پزشکی. 4(11): 45-72.
  8. راسخی‎لنگرودی، احمد (1383). شریعتی، از شک تا یقین. تهران: قصیده‎سرا.
  9. رهنما، علی (1383). مسلمانی در جستجوی ناکجاآباد (زندگینامه سیاسی علی شریعتی). ترجمه کیومرث قرقرلو. تهران: گام نو.
  10. ریویر، کلود (1397). جامعه - انسان‌شناسی ادیان، ترجمه علیرضا خدامی. تهران: نشر نی.
  11. ذکریایی، محمدعلی (1379). جایگاه علم و روش در اندیشه دکتر شریعتی. مشهد: جهاد دانشگاهی مشهد.
  12. سام‎دلیری، کاظم (1392). «جامعه‌شناسی تاریخی، بررسی زمینه‌های تاریخی جامعه‌شناسی تاریخی». مجله علوم اجتماعی دانشگاه فردوسی 10(2): 57-92.
  13. سام‎دلیری، کاظم (1393). «جامعه‎شناسی تاریخی؛ چگونگی ترکیب جامعه‎شناسی و تاریخ در یک کالبد». روششناسی علوم انسانی 2(79): 79-107.
  14. سراج‎زاده، سیدحسین (1392). «شریعتی: روشنفکر و ایدئولوگ یا دانشگاهی؟». دوماهنامه سیاسی راهبردی چشم‌انداز ایران 53-52.
  15. شریعتی، علی (1379). اسلامشناسی (حسینیه ارشاد تهران). تهران: قلم.
  16. شریعتی، علی (1336). ایدئولوژی و تمدن، انسان و اسلام. بی‎جا: بی‌نا.
  17. شریعتی، علی (1356). بازگشت به خویشتن. تهران: پرتو.
  18. شریعتی، علی (1357). تکیه بر مذهب. تهران: میقات.
  19. صادقی‎فسایی، سهیلا و ایمان عرفان‌منش (1394). «مبانی روش‎شناختی پژوهش اسنادی در علوم اجتماعی (مورد مطالعه: تأثیر مدرن شدن بر خانواده ایرانی)». راهبرد فرهنگ 8(29): 61-
  20. عبداللهی، مهدی (1401). «دین‎شناسی التقاطی شریعتی. گزارش نشست «بررسی رویکرد اسلام‌شناسی دکتر علی شریعتی» برگزار شده توسط کانون اندیشه جوان در شبکه اینستاگرام». بازنشانی‌شده در 28 خرداد. آنلاین. قابل‌دسترس در:

https://canoon.org

  1. علویان، مرتضی؛ قنبری، لقمان و امید عزیزیان (1401). «تحلیل اندیشه و عمل شریعتی با روش جامعه‎شناسی معرفت با تکیه بر تعین‎های اجتماعی کارل مانهایم». اندیشه سیاسی در اسلام 9(33): 57-80.
  2. فورسث، اینگر و پل رپستاد (1397). مقدمهای بر جامعهشناسی دین. ترجمه محمد قلی‎پور و مژگان غلامی. مشهد: شاملو.
  3. قانعی‎راد، محمدامین (1392). «جامعه‌شناسی انسان‌گرا، انتقادی و تأملی شریعتی». دوماهنامه سیاسی راهبردی چشم‌انداز ایران، 59-66.
  4. گیدنز، آنتونی (1399). قواعد جدید روششناختی (نقد پوزیتیو جامعهشناسی‌های تفسیری). ترجمه عباس محمدی‎اصل. تهران: افکار جدید.
  5. میری، سیدجواد (1401). «بازخوانی متدولوژی‎شناسی «دین‎شناسی» شریعتی». روششناسی علوم انسانی 28(110): 85-95.
  6. میلز، چالرز رایت (1402). بینش جامعهشناختی، نقدی بر جامعهشناسی آمریکایی. ترجمه عبدالمعبود انصاری. تهران: شرکت سهامی انتشار.
  7. نواح، عبدالرضا (1392). «از جامعه‌شناسی معرفتی گورویچ تا معرفت جامعه‎شناسانه شریعتی». دوماهنامه سیاسی راهبردی چشم‌انداز ایران، 67-75.
  8. همیلتون، گری و رندال کولینز (1387). تاریخ‌نگاری و جامعه‌شناسی تاریخی، ترجمه هاشم آقاجری. تهران: کویر.
  9. همیلتون، ملکم (1399). جامعهشناسی دین. ترجمه محسن ثلاثی. تهران: ثالث.
  10. یوسفی‎اشکوری، حسن (1396). «تاریخ‌نگری شریعتی در بوته نقد. در: شریعتی». امروز و آینده ما. چاپ لندن. 276-295.

 

References

  1. Abdollahi, M. (2022). Shariati's syncretic religious studies. Report from the seminar "Examining Dr. Ali Shariati's approach to Islamic studies" held by Kanoun-e Andisheh-e Javan on Instagram. Retrieved June 18. [In Persian].

Online. Available at: https://canoon.org.

  1. Alavian, M., Ghanbari, L., & Azizian, O. (2022). Analysis of Shariati's thought and practice using the sociology of knowledge method with emphasis on Karl Mannheim's social determinisms. Political Thought in Islam, 33, 57-80. [In Persian].
  2. Bottomore, T., Kiernan, V.G., & Miliband, R. (2018). Dictionary of Marxist thought (A. Masoombeygi, Trans.). Tehran: Baztabnegar. (Original work published 1983). [In Persian].
  3. Berger, P. (2020). The sacred canopy (A. Morshedi, Trans.). Tehran: Sales. (Original work published 1967). [In Persian].
  4. Forsyth, I., & Repstad, P. (2018). An introduction to the sociology of religion (M. Gholipour & M. Gholami, Trans.). Mashhad: Shamlou. (Original work published 2006). [In Persian].
  5. Ganeirad, M.A. (2013). Shariati's humanistic, critical and reflective sociology. *Political and Strategic Bi-monthly Journal of Iran's Perspective, 53*, 59-66. [In Persian].
  6. Giddens, A. (2020). New rules of sociological method (A. Mohammadi Asl, Trans.). Tehran: Afkar-e Jadid. (Original work published 1993). [In Persian].
  7. Hamilton, G., & Collins, R. (2008). Historiography and historical sociology (H. Aghajari, Trans.). Tehran: Kavir. (Original work published 1997). [In Persian].
  8. Hamilton, M. (2020). The sociology of religion (M. Solasi, Trans.). Tehran: Sales. (Original work published 2001). [In Persian].
  9. Jalaipour, H., & Mohammadi, J. (2024). Late sociological theories. Tehran: Nashr-e Ney. [In Persian].
  10. Mills, C.W. (2023). The sociological imagination (A. Ansari, Trans.). Tehran: Sahami. (Original work published 1959). [In Persian].
  11. Miry, S.J. (2022). Re-reading the methodology of Shariati's "religious studies". Methodology of Humanities, 28(110), 85-95. [In Persian].
  12. Nawah, A. (2013). From Gurvitch's sociology of knowledge to Shariati's sociological epistemology. *Political and Strategic Bi-monthly Journal of Iran's Perspective, 53*, 67-75. [In Persian].
  13. Rafiei Atani, F., Naseri Rad, M., Mikaeliyan, J., & Khairkhah Zadeh, E. (2012). Path dependence as a historical sociology of medicine research: A historical paradigm of medical knowledge. History of Medicine, 4(11), 45-72. [In Persian].
  14. Rahnema, A. (2004). An Islamic utopian: A political biography of Ali Shariati (K. Ghargharlou, Trans.). Tehran: Gam-e No. (Original work published 1998). [In Persian].
  15. Rashti Langeroudi, A. (2004). Shariati: From doubt to certainty. Tehran: Ghasideh Sara. [In Persian].
  16. Rivière, C. (2018). Anthropology of religion (A. Khodami, Trans.). Tehran: Nashr-e Ney. (Original work published 1997). [In Persian].
  17. Sadeghi Fasaei, S., & Erfanmanesh, I. (2015). Methodological foundations of documentary research in social sciences (Case study: The impact of modernization on Iranian family). *Rahbord-e Farhang, 29*, 61-91. [In Persian].
  18. Sam Deliri, K. (2013). Historical sociology; How sociology and history combine in one body. Methodology of Humanities, 2(79), 79-107. [In Persian].
  19. Sam Deliri, K. (2012). Historical sociology, examining the historical context of historical sociology. Journal of Social Sciences of Ferdowsi University, 10, 57-92. [In Persian].
  20. Sarajzadeh, S.H. (2013). Shariati: Intellectual and ideologue or academic?. *Political and Strategic Bi-monthly Journal of Iran's Perspective, 53*, 52-53. [In Persian].
  21. Shariati, A. (1977). Return to the self. Tehran: Partow. [In Persian].
  22. Shariati, A. (1978). Reliance on religion. Tehran: Meghat. [In Persian].
  23. Shariati, A. (1957). Ideology and civilization, man and Islam. No place: No publisher. [In Persian].
  24. Shariati, A. (2000). Islamic studies (Hosseiniyeh Ershad lectures). Tehran: Ghalam. [In Persian].
  25. Stanford, M. (2009). An introduction to historiography (M. Sadeghi, Trans.). Tehran: SAMT. (Original work published 1994). [In Persian].
  26. Tanhaei, H.A. (2011). Religious sociology in ancient East. Tehran: Bahman Barna. [In Persian].
  27. Tavassoli, G. (2013). Shariati: Ideologue or sociologist?. *Political and Strategic Bi-monthly Journal of Iran's Perspective, 53*, 53-55. [In Persian].
  28. Yousefi Ashkevari, H. (2017). Critical evaluation of Shariati's historiography. In: Shariati, our present and future. London edition, 276-295. [In Persian].
  29. Zekriyaei, M.A. (2000). The position of science and method in Dr. Shariati's thought. Mashhad: Jihad Daneshgahi. [In Persian].