چکیده در چند دهة اخیر، جوش و خروشی روششناسانه برای احیای مفهوم علّیت، به ویژه درک مکانیسمی از علّیت در علوم اجتماعی میبینیم تا جایی که بسیاری از دانشمندان علوم اجتماعی، با وجود تمام اختلافات عمده در موضوعات مهم نظری و روششناسی، به طور مشترک، بر تبیین پدیدههای اجتماعی از طریق ارجاع به مکانیسمهای علّی تأکید فزایندهای کردهاند. با وجود ادبیات نسبتاً گستردة موجود در خصوص درک مکانیسمی از علّیت، سؤالات متعددی در خصوص معنا و کاربرد مکانیسمهای علّی در علوم اجتماعی مطرح هستند. در این مقاله تلاش شده است ضمن کالبدشکافی مفهومی از واژة «مکانیسم» نشان داده شود که چرا دانشپژوهان علوم اجتماعی، به ویژه جامعهشناسان که عهدهدار مطالعة پدیدههای پهندامنه و کلان هستند، نیاز مبرمی به مطالعة مکانیسمهای علّی دارند. به عبارت دیگر نشان داده شده است که مکانیسمها چگونه میتوانند برخی مشکلات اساسی و دیرپا را در مطالعات جامعهشناسی، تا حدود زیادی حل کنند. همچنین رابطة درک مکانیسمی از علّیت با فردگرایی روششناختی در علوم اجتماعی تجزیه و تحلیل شده است.