2
دانشجوی دکترای اقتصاد دانشگاه امام صادق(ع) و پژوهشگر مؤسسه مبانی و مدلهای اقتصادی بومی
چکیده
سیاستگذاری اقتصادی اساساً بر نوعی رویکرد اخلاقی مبتنی است که هدف و جهت آن سیاست را تعیین میکند. در اقتصاد متعارف رویکرد «فایدهگرایی»، بنیان اخلاقی سیاستها را شکل میدهد. در فلسفه اخلاق، فایدهگرایی، رقیبان دیگری از جمله «فضیلتگرایی» دارد که ابتنای سیاستها بر آنها، نتایج متفاوتی را به دنبال دارد. در این مقاله، فضیلتگرایی بهعنوان بدیلی برای فایدهگرایی در سیاستگذاری اقتصادی بررسی و به این سؤال پرداخته شده که این رویکرد اخلاقی، چگونه میتواند در عرض فایدهگرایی، به ایفای نقش و اثرگذاری در سیاستها بپردازد. در این خصوص نظام تعلیم و تربیت بسترساز بسیار مهمی برای سیاستهای اقتصادی است و فایدهگرا یا فضیلتگرا بودن افراد جامعه تا حد زیادی در این نظام رقم خورده و سپس زمینه را برای سیاستهای اقتصادی فایدهگرا یا فضیلتگرا فراهم میکند. ضمن اینکه سیاستهای اقتصادی میتوانند بهطور مستقیم فضائل را در جامعه ترویج یا آنها را تضعیف و حتی تخریب کنند که در این صورت جامعه مجبور به پرداخت هزینههای اخلاقی و مالی فراوانی برای جبران کارکردهای از دست رفته فضائل است. رویکرد فضیلتگرا در اخلاق، به دلیل قرابتهایی که در مبانی خود با تعالیم اسلامی دارد، میتواند دلالتهایی برای اقتصادی اسلامی به همراه داشته باشد