1
دکترای علوم سیاسی دانشگاه تهران و مدرس دانشگاه مازندران (نویسنده مسئول)
2
دانشیار علوم اجتماعی دانشگاه تهران
چکیده
از دهه هشتاد میلادی، نظرات هایدگر، از مهمترین فیلسوفانِ حوزه پدیدارشناسی، مورد توجه برخی از نظریهپردازانی قرار گرفت که رویکرد جنسیتی را وارد فلسفه میکردند و یا از منظر جنسیت به فلسفه میپرداختند. متفکران اروپایی و بهویژه شاخه فرانسوی آن، از پیشگامان این رویکرد بودند. ژاک دریدا، فیلسوف ساختارشکن پست مدرن، و لوس ایریگاری، فمینیست معروف در حوزه فلسفه و روانکاوی، آثار هایدگر را با ابتنا به دغدغههای نظری و فکری خویش بازخوانی کردند. اولی با رویکرد ساختارشکنی با تمرکز بر مفهوم دازاین و عدم توجه به ویژگیهای جنسیتی آن، «فاقد جنسیت بودن» دازاین را کانون نقد خود از فلسفه هایدگر قرار داد و دیگری با تمسک به فلسفه هوا و «فراموشی هوا» در تفاسیر خود از هایدگر، بنیان تفسیری جنسیتمدار بر فلسفه هایدگر نهاد. در این مقاله، ضمن شرح و بیان نظرات فلسفی این دو با استفاده از رویکرد تشریحی، به دنبال پاسخ برای این پرسش هستیم که چه نسبتی میان اندیشه فلسفی هایدگر با فراموشی جنسیت برقرار است؟ و رابطه میان جنسیت و اندیشه هایدگر در جریان فرانسوی چیست؟ این نوشته، بازنمایی تفسیری جنسیتمدار از اندیشه هایدگر با استفاده از نظریه دریدا و لوس ایریگاری است