رهیافتی بر هستی‌شناسی اقتصاد مقاومتی

نویسندگان

.

چکیده

هر یک از مکاتب اقصادی بر جهان­بینی خاصی متکی هستند و هر جهان­بینی­ای، سازوکارهای علّی خاصی را برای توجیهِ تغییراتِ اجتماعی و اقتصادی مفروض می­دارد و بر آن مبنا دستوراتی صادر می­کند. این مقاله در ابتدا با استفاده از رویکرد چند سطحی و با تکیه بر پیشرفت‌های اخیر در نظریه­ی پیچیدگی، بینِ هستی­شناسی دو جریانِ ارتودکس و هترودکسِ اقتصادی در باب طبیعتِ گذارهای اجتماعی و اقتصادی داوری و مصالحه ایجاد می‌کند. در گام بعدی بر مبنای نظرات اسلام­شناسانِ برجسته­ی مکتب جعفری اثنی عشری، در باب حرکت، تحوّل و تطور سیستم­های اجتماعی- اقتصادی و کلان تاریخ، بر غنای چارچوب­های رایج افزوده و آنها را مناسبِ کاربندیِ در مقوله­ی نوظهورِ اقتصاد مقاومتی می‌کند. رویکرد این نوشتار، تطبیقی، تحلیلی و بدیهه­گرایی است.
در نهایت با طرحِ یک موردکاوی تاریخی، اجمالاً شایستگی چارچوبِ هستی­شناسانه به دست آمده را در ارائه توجیهاتِ مناسب از حقیقت بیرونی به بوته­ی آزمایش می­گذارد.

کلیدواژه‌ها