انسان به‌مثابه روش در اندیشه آنتونی گیدنز

نوع مقاله : علمی - پژوهشی

نویسنده

پژوهشگاه حوزه و دانشگاه

10.30471/mssh.2024.9896.2519

چکیده

انسان به عنوان امر ایدهآل و انسان به عنوان موجودی که در وضعیت فعلی هر جامعه‏‏ای ‏در حال گذران زندگی است، دو حیثیت قابل بحث در علوم انسانی و اجتماعی هستند. این تفکیک اولیه از این دو حیث از انسان میتواند ما را در مواجهه با هویتی تحت عنوان علوم اجتماعی و علوم انسانی بیشتر آشنا کند. افکاری که انبوهی از نظریهها و اصطلاحات و واژگان را در جامعه‏شناسی و دیگر رشته‌های علوم تولید کرده‏اند. آنتونی گیدنز از جمله اندیشمندانی است که این دو حیثیت را در مطالعات اجتماعی خود ملحوظ داشته و از این رو مطالعه آثار او میتواند به ما نشان دهد که چگونه میان شناخت روش‌شناختی انسان با شناخت انسانی که واقع شده است تمایز بنهیم. او انسان را در مرحله اول براساس اقتضائات نظری مدرنیته متأخر صورتبندی مفهومی می‌کند و در مرحله‏‏ای ‏دیگر این صورت‏بندی را برای مطالعه انسان در دوره اخیر مدرن به کار می‏گیرد. انسانی که شخصیت او در بدن خلاصه می‏شود و بنابراین مدیریت بدن بهمنزله امری به عنوان عاملیت انسانی تلقی می‏شود؛ جایی که اخلاق و دین به عنوان امور هویت‌بخش، جای خود را از دست دادهاند و حتی امکانی برای ورود مرگ به عنوان واقعیت جهان انسان از چشمها دور نگه داشته می‏شود تا مانعی بر سر راه خرد کردن انسان و هویت انسانی در دوره مدرن اخیر نباشد.

کلیدواژه‌ها