چکیده
این مقاله شامل ملاحظاتی انتقادی در مورد دیدگاهِ رایجی است که مدعی است، از طریق در نظر گرفتن شکافی عمیق بین علم سنتی و نوین میتواند تبیینی از توسعهنیافتگی ارایه دهد. این ملاحظات انتقادی شامل روانشناسیگرایی، معضلات تاریخنگاری، تلقی پوزیتیویستی از علم و التزام آن به نوعی تکنوکراسی است. در این مقاله به بررسی این مسأله که چگونه ترکیبی از این معضلات موجب ارایهی یک تبیین نامناسب و ناموجه از رابطهی علم، سنت و توسعه میشود، پرداخته میشود.