نظریه‌سازی و معضلات و اهداف بومی

نویسنده

عضو هیئت علمی دانشگاه تهران

چکیده

سؤال محوری این مقاله اینست: چگونه می‌توان و باید با تکیه بر آلام، آمال، و آرمان‌ها و بدون توسل به مقوله یا مفهوم پیشرفت، اعم از مدرنیستی لیبرالیستی یا سوسیالیستی یا اسلامی و یا ایرانی، پژوهش کرد و بر معضلات و مسائل بومی فائق آمد؟ برای پاسخ، سعی می‌کنیم در وهله اول به این سؤال پاسخ دهیم که عالمان چگونه کاوش‌های نظریه‌سازانه و تأملات نظریه‌پردازانۀ خود را انجام می‌دهند؟ و برای پاسخ بدین سؤال، سعی می‌کنیم تعریفی و یا تلقی‌ای از نظریه و نظریه‌سازی ارائه کنیم. سپس به این موضوع میپردازیم که آیا نظریه‌سازی در همۀ دانش‌ها ضروری است؟ تأمل در این سؤال ما را بدین نتایج رهنمون ساخت که اولا، دانش‌هایی هستند که صرفاً شامل نظریه و نظریه‌سازی نیستند. ثانیا، دانش‌هایی وجود دارند که ابداً شامل نظریه و نظریه‌سازی نمی‌شوند. تأمل بر این نتایج، ما را به طرح این سئوال سوق داد که: اساساً چرا پژوهش می‌کنیم؟ موشکافی این سئوال، بنوبۀ خود ما را بدین نتیجه رهنمون کرد که: ما باید برای تحقق آمال، امیال و آرمان‌هایی که اجتماعا و گاه انفراداً داریم دست به پژوهش بزنیم.

کلیدواژه‌ها