روش‌شناسی قیاس‌گرایانه در اخلاق کاربردی؛ جایگاه نظریه در استدلال‌های اخلاقی

نویسنده

استادیار پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی قم

چکیده

عالمان اخلاق کاربردی در مواجهه با مسائل اخلاقی به طور کلی دربارۀ سه روش گفتگو می‌کنند: روش قیاسی یا به عبارتی، استدلال از بالا به پایین، روش استقرایی یا استدلال از پایین به بالا، و روش بینابینی یا توازن متفکرانه. قیاس‌گرایان یا طرفداران روش قیاسی بر نقش محوری و اساسی نظریه‌های اخلاق هنجاری در ارزیابی و توجیه افعال و داوری‌های اخلاقی تأکید می‌کنند.
این مقاله تلاش می­کند تا باگزارش و نقد قیاس‌گرایی، جایگاه واقعی نظریه‌های اخلاق هنجاری را در روش‌شناسی اخلاق کاربردی نشان دهد. قیاس‌گرایی بر نقش محوری و اساسی نظریه‌های اخلاق هنجاری در ارزیابی و توجیه افعال و داوری‌های اخلاقی، به ویژه در حیطه‌های مسئله­خیز تأکید می‌کند. با نقد و ارزیابی مدعیات و دلایل قیاس‌گرایان می‌توان به دیدگاه روشنی دربارۀ جایگاه واقعی نظریه‌های اخلاق هنجاری در روش‌شناسی اخلاق کاربردی رسید و این همان هدف مقاله است.
روش بحث در این مقاله، به اقتضای ماهیت آن، کیفی است که با کاربرد روشی توصیفی – تحلیلی و انتقادی، اهم دلایل و انگیزه‌های قیاس‌گرایان را از منابع اصلی ‌‌آنان به دست‌‌ آورده، با نقد و بررسی ‌آنها به این نتیجه می‌رسد که با اتخاذ رویکردی معتدل در نظریه‌پردازی و بهره‌گیری از ظرفیت نظریه‌های اخلاقی، می‌توان در کنار بهره‌مندی از امتیازهای رویکرد قیاس‌گرایان از ایراد‌های وارد بر این رویکرد در امان بود.

کلیدواژه‌ها