«پارادایم پیچیدگی» الگوی عمومی علم در دوران معاصر تلقی میشود که در مخالفت با پارادایم مکانیکی یا نیوتنی علم در کمتر از چهار دهه اخیر پا به عرصه دانش بشری نهاده و حوزههای گوناگون آن از جمله علوم انسانی را متأثر کرده است. هدف اصلی پژوهش حاضر معرفی و توضیح مؤلفههای پارادایم پیچیدگی در ارکان سهگانه آن (هستیشناسی، معرفتشناسی، روششناسی) است. در این پژوهش سعی بر آن بوده است تا با نظر به اندیشههای صاحبنظران برجسته این پارادایم به مطالعه بنیادهای نظری شکلدهنده این پارادایم پرداخته شود. در نهایت، مؤلفههای این پارادایم در ارکان سهگانه آن چنین استنتاج شدند: رکن هستیشناسی (واقعگرایی انتقادی پیچیده، علیت پیچیده، تعیّنگرایی ساختاری)؛ رکن معرفتشناسی (عدمقطعیت، بازنمایی توزیعی، نظریه صدق فازی)؛ رکن روششناسی (کلگرایی، بیناعینیت، راهبرد).