اندیشه ى پساتوسعه گرایى وگشت فرهنگى بررسى نسبت اقتصاد و فرهنگ در دیدگاه هاى توسعه

نویسنده

دانشجوى دکتراى جامعه شناسى توسعه دانشگاه تهران.

چکیده

عصر توسعه آغازى داشته است و باید پایانى نیز داشته باشد. تقریباً دو دهه است که با گسترش انتقادات فلسفى، فرهنگى و اجتماعى از اندیشه مدرنیسم، اندیشه توسعه نیز زوال پذیرفته است، به گونه اى که در توصیف شرایط حاضر از مفاهیمى نظیر «پایان توسعه» و «پسا توسعه» استفاده مى شود. مبناى این تغییر در نظریه ها، تذکار پیامدها و اثرات مخرب توسعه بر فرهنگ و طبیعت است. اندیشه توسعه غیرمدرن، پسا غربى و غیردولتى با محوریت فرهنگ و انسان، اساس نظریه پردازى هاى اخیر در باب توسعه است. این دوره بر خلاف عصر پیشین که با حاکمیت منطق کمیابى و اقتصاد تعریف مى شد، با محوریت فرهنگ و تفوق عناصر و عوامل آن در تحولات اجتماعى مشخص مى شود. عصر پسا توسعه با نوعى انتقاد فرهنگى به عصر توسعه آغاز مى شود و مهم ترین مشخصه آن ـ که در این مقاله بر آن تأکید شده ـ اهمیت حضور فرهنگ در جامعه با نام «گشت فرهنگى» است. این حضور به معناى تغییرى از مفاهیم اقتصاد و ماتریالیسم به سوى مفاهیمى نظیر فرهنگ گفتمان است. در گشت فرهنگى نوین سه دیدگاه با محوریت فرهنگ قابل تمیز هستند: فرهنگ اقتصادى شده (فرهنگ به مثابه تجارت)، فرهنگ مدنى (فرهنگ به مثابه مدنیت)، فرهنگ سیاسى (فرهنگ به مثابه هویت)
در این مقاله ضمن تبارشناسى مفهومى عبارت توسعه، گفتمان توسعه و پساتوسعه بر حسب عناصر و مؤلفه هاى آن خاصه تعامل اقتصاد و فرهنگ، مقایسه شده اند.
 

کلیدواژه‌ها