«با چه روشى، مىتوان علم خاصى را مورد مطالعه قرار داد؟» و «این روش از حیث معرفت شناختى تا چه اندازه اعتبار دارد؟» و... نکته قابل توجه در این زمینه آن است که هر حوزهاى از علم، به اقتضاء موضوع خود، روش خاصى را براى تحقیق و شناخت طلب مىکند. بر این اساس در ارتباط با رشتهى جامعهشناسى دین، که یکى از رشتههاى علمى شناخته شده در عصر حاضر است، این سؤال مطرح خواهد شد که در این حوزه از چه روشى باید استفاده کرد؟ مقاله حاضر مىکوشد تا مقدماتى را براى پاسخ به این سوال فراهم آورد. نویسنده بر آن است که با توجه به ماهیت موضوعاتى که در جامعهشناسى دین مورد بررسى قرار مىگیرد، بهترین روش براى بهرهگیرى در علم جامعهشناسى دین، روش «تفهمى ـ ساختارى» است که هم به کارکردهاى اجتماعى و جنبههاى محسوس و قابل مشاهده دیندارى توجه دارد و هم جنبههاى درونى و احساسى آن را مد نظر قرار مىدهد. به عقیده نویسنده روشى که ابوریحان بیرونى در «تحقیق ماللهند» از آن استفاده کرده، بر یک چنین مبنایى استوار گردیده است.