تعلیم و تربیت امر خطیرى است که انسان با آن روبهرو است. هر نوع تعلیم و تربیت علمى، نیازمند نظریه تربیتى است و بدون آن، تعلیم و تربیت بىپایه و اساس خواهد بود. پدیدارشناسى که به عنوان یک دیدگاه فلسفى در قرن بیستم ظهور کرده است، جهان را به شیوهاى متفاوت تصویر مىکند و به تبع آن، نگاه خاصى به انسان دارد. با توجه به این که تصویر ما از جهان و انسان در چگونگى راهیابى به فرایند «انسان شدن» بسیار اساسى است، این امر مىتواند در طرح نظریه تربیتى مؤثر باشد. پدیدارشناسى نوعى آشکارسازى بنیادى جهان است که انسان را در زمینه خاصى که زیست جهان باشد، لحاظ مىکند. این آشکارسازى، با توجه به ناپایدار بودن وضعیتها، نیاز به تفسیر دارد و برخلاف دیدگاههاى سنتى، نگاه ثابتى به امور انسانى ندارد. در این مقاله موضوعاتى چون پژوهش پدیدارشناسانه، ماهیت تعلیم و تربیت و کاربرد پدیدارشناسى در تعلیم و تربیت مورد بحث و بررسى قرار گرفته است.